داستان فیلم در مورد پدر و مادر کارگردان مشهور سوئدی، اینگمار برگمان می باشد. در سال 1909، پدر او هنریک برگمان که مرد فقیری بود عاشق آنا، دختری از یک خانوادهی ثروتمند می شود. پس از ازدواجشان، هنریک بعنوان یک کشیش در شمال سوئد مشغول به کار می شود. اما پس از چند سال، آنا دیگر نمی تواند زندگی با مردم آنجا را تحمل کند...
“کارل” نه ساله از بیماری سل رنج برده و می داند که بزودی خواهد مرد.اما برادر بزرگترش “جاناتان” تلاش می کند او را دلداری داده و قول می دهد یک روز یکدیگر را در شهری جادویی در آنسوی ستاره ها خواهند دید.”جاناتان” در یک آتش سوزی جان خود را از دست داده و “کارل” مدت کمی بعد از آن می میرد.آنها یکدیگر را در آن شهر ملاقت می کنند …
«ماریانه» (اولمان) و «یوهان» (یوزفسون) که ده سال است ازدواج کرده اند، آرام آرام، دچار مشکلات بسیار میشوند؛ به خصوص که «یوهان» به یکی ز شاگردانش، «پائولا»، علاقه مند شده است...
دو نوجوان در طول تابستان عاشق هم می شوند.اما بزرگترها رابطه آنها را تائید نکرده و به عنوان عشق دورانی جوانی یاد می کنند اما...