یک جراح با زن فریبنده ای که زمانی با او رابطه عاشقانه داشت درگیری ذهنی پیدا می کند. او با امتناع از اینکه ای زن دیگر به او علاقه ی ندارد، دست و پای او را قطع کرده و او را در عمارت خود اسیر می کند.
نيويورک، اوايل دهه ي 1950. «بيل لي» (ولر) از نوعي ماده ي مخدر استفاده مي کند که اعتقاد دارد در کار نويسندگي به او کمک مي کند. سرانجام «بيل» تصادفا همسرش، «جون» (ديويس) را مي کشد...
در فرانسه دهه 1830، پیانیست و آهنگساز بزرگ "فردریک شوپن" درگیر رابطه ای عاشقانه با زنی مستقل با نام مستعار "جرج سند" می شود...
یک عنکبوت کشنده از جنگل های جنوب قاره آمریکا بطور تصادفی در تابوت یک مرده قرار می گیرد و همراه آن به آمریکا می آید و در آنجا با یک عنکبوت دیگر جفت گیری کرده و یک خطر برای ساکنین منطقه آغاز میشود...
دو فرد که قدرت های ذهنی ماورا الطبیعی دارند برای پیدا کردن یک شهر گمشده ی اینکایی، واقع در کوه های اکوادور، استخدام شده اند. گفته می شود که این شهر گنج عظیمی را در خود مخفی کرده است...
با زیرنویس چسبیده
با زیرنویس چسبیده
دختري انگليسي به نام «لوسي هاني چرچ» (بانم کارتر) طي سفري به ايتاليا با مرد جواني به نام «جرج» (سندز) آشنا مي شود و مدت ها بعد مي فهمد که با وجود تمام تلاش هايش براي پنهان کردن عواطفش واقعا دل باخته او شده است.
کامبوج، سال 1975. با ورود خمرهاي سرخ به پنوم پن، «سيدني شابرگ» (واترستن)، خبرنگار آمريکايي، و ديگر روزنامه نگاران خارجي به يک اردوگاه جنگي منتقل مي شوند و شاهد اعدام عده اي از اسيران هستند. پس از آن که «ديت پران» (نگور)، راهنما و مترجم «سيدني» خمرهاي سرخ را متقاعد مي کند تا روزنامه نگاران را رها کنند، اين عده به سفارت فرانسه پناه مي برند.