داستان فیلم درباره زندگی نوجوان ۱۴ ساله ای به نام "گئورگی" است. زندگی او در مجارستان جنگ جهانی دوم پس از اینکه به یک اردوگاه کار اجباری فرستاده می شود دچار تحول می گردد. در آنجا او یاد می گیرد که شادی را در نفرت بیابد و معنای واقعی یهودی بودن را می آموزد.
این کارتون داستان ووک، یک بچه روباه، است که از لانه خود خارج می شود. در بازگشت، از عموی خود در می یابد که همه خانواده او توسط یک شکارچی کشته شده اند ...
در دهه 1890 در دشتهای مجارستان، گروهی از کارگران مزرعه دست به اعتصاب میزنند که در این اعتصاب با انتقامهای سخت و واقعیت شورش، ظلم، اخلاق و خشونت روبرو میشوند...