با زیرنویس چسبیده
داستان فیلم «دوران زیبا» (Good Time) درمورد یک دزدی بسیار ناشیانه بانک توسط برادران «کانی» و «نیک» است. «کانی» باهوش و «نیک» که معلول ذهنیست، همدست اوست. بعد از اینکه همه چیز طبق برنامه پیش نمیرود، «نیک» و «کانی» از همه جدا میشوند. «نیک» دستگیر میشود و به جزیره «ریکرز» منتقل میشود و «کانی» فرار میکند. بلافاصله بعد از این اتفاق او نقشهای برای فراری دادن «نیک» میکشد. هدف اول او جمع کردن پول کافی برای به قید وثیقه آزاد کردن «نیک» است. ابتدا سعی میکند این پول را با تیغ زدن نامزدش «کوری» (جنیفر جیسون لی) بدست آورد. بعد از اینکه او متوجه میشود که «نیک» بخاطر جراحات حاصله از یک دعوا در بیمارستان است، تصمیم میگیرد که او را نجات دهد. این نقشه با تعجب با موفقیت عملی میشود اما مشکل اینجاست که کسی که او، نجاتش داده است، یک غریبه است.
«بت کاپادورا» (فایفر) عکاسی است که با «پت» (ویلیامز)، صاحب یک رستوران ازدواج کرده و این دو با سه فرزندشان زندگی خوب و راحتی را می گذارنند. تا این که در سفری به شیکاگو بچه ی سه ساله شان گم می شود و «بت» دچار افسردگی می شود. نه سال بعد که خانواده به شیکاگو نقل مکان کرده، سر و شکل پسر یکی از همسایه ها به نظر «بت» بسیار آشنا می آید...
جان مایه اصلی داستان حول زندگی شخصی و کاری کارمندان، پرستاران و دکترهای یک اتاق اورژانس میگذرد. این سریال در سال های ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۹ پخش شده است و داستان آن براساس زندگی واقعی "مایکل کرکتون" است که در سال ۱۹۷۴ پزشک یار یک بیمارستان بود. ER مخفف عبارت Emergency room به معنی اتاق اورژانس است. این سریال در مدت ۱۵ سال پخش مداوم هیچگاه از بازدید آن کاسته نشد و با کسب امتیاز ۸ از دید مخاطبان به کار خود پایان داد. نکته جالب توجه درباره این سریال حضور کلکسیونی از بازیگران و سوپر استار های معروف هالیوود در نقش های مختلف و به عنوان مهمان است.
یک روانی، پس از اینکه از زندان آزاد می شود به محله قدیمی اش باز می گردد. او به دنبال زنی است که قبلاً قصد داشته به او تجاوز کند و مردی که از آن زن محافظت می کرده...
کشیشی جوان و جاه طلب با برادر بزرگتر خود که کارآگاه جنایی لس آنجلس بوده و بر روی پرونده قتل زنی جوان تحقیق می کند درگیر شده و...
ناگهان لاورا مارس از چشمهای یک قاتل سریالی ارتکاب جنایات او را می بیند. او با پلیس تماس گرفته و با کمک یک کارآگاه پلیس تلاش می کنند قاتل را متوقف کنند. اما ابتدا باید او را شناسایی کنند...
"ندی مریل" بیشتر تابستان را از خانه دور بوده است. او در استخر یکی از دوستانش پیدایش می شود. در حالیکه آنها با هم صحبت می کنند شخصی متوجه می شود که استخرها تمام دره را در برگرفته اند، پس تصمیم می گیرد در همه استخرها شنا کرده و دره را طی کند. با توقف او در هر استخر داستان زندگی اش بازگو می شود...