پاریس، اولین زمستان پس از آزادی. جین دیگو با ولگردی برخورد میکند که ادعای پیشگویی دارد و به او می گوید که بزودی عاشق یک دختر زیبا می شود. در بعدازظهر همان روز جین با دختری زیبا به نام مالو آشنا می شود، اما در مییابد که او نه تنها ازدواج کرده بلکه برادرش نیز در زمان اشغال نازی ها برای دوستش دردسر درست کرده بود...
با زیرنویس چسبیده
« فرانسوا » ( گابن ) ، کارگر ریخته گرى به « کلارا » ( آرلتى ) دل مىبندد و « والنتن » ( برى ) را که ادعا مىکرده پدر او است اما در واقع عامل فساد و بدبختى افراد بسیارى بوده را میکشد...