روایت موجودی بیگانه که در نقطه عطفی در تکامل انسان به زمین می رسد و باید برای تعیین آینده ما با گذشته خود مقابله کند.
جهان در آستانه ی وقوع یک فاجعه هسته ای می باشد. یک محقق جوان بهمراه دوست دخترش به طبیعت وحشی انگلستان سفر کرده تا یک عمارت قدیمی را بررسی کند. اما در آنجا نیرویی شیطانی بر آنها چیره می شود و...
راس پولدارک تصمیم میگیرد برای اینکه به جرم قاچاق محاکمه نشود، دختر مورد علاقه اش الیزابت را ترک میکند و به ارتش ملحق شود. وقتی 3 سال بعد به خانه بر میگردد متوجه میشود که پدرش مُرده، خانه بزرگ آنها ویران شده، ثروتشان از دست رفته و معشوقه اش به نامزدی پسر عمویش در آمده است. او در راه برگشت به خانه دختری را از کتک خوردن نجات میدهد و او را به عنوان خدمتکار آشپزخانه استخدام میکند، اما همشهریهایش از برگشتن بچه پولدار شهرشان که قصد پس گرفتن موقعیتش اجتماعیش را دارد زیاد راضی نیستند و همین باعث ایجاد بر خوردهایی بین آنها و راس میشود که عواقب ناخوشایندی را برای وی در پی دارد...