هالیوود، سال 1938. «تاد هکت» (آترتن) که در دانشگاه ییل نقاشی خوانده به گروهی می پیوندد که آماده ی کار برای یک طراح صحنه به نام «کلود استی» (دیسارت) هستند. او به دختری در همسایگی به نام «فی» (بلک) – بازیگر سیاهی لشکر ولی خوش آتیه – علاقه مند می شود و می کوشد تا به او در کارش کمک کند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
یک تاجر روسی فرصت طلب سعی می کند یک متقلب را به جای "دوشس بزرگ آناستازیا" جا بزند. اما او چنان در نقش خود متقاعد کننده ظاهر می شود که هیچکس به او شک نمی کند...
لوسی ریکاردو همسر حواس پرت ریکی ریکاردو، رهبر ارکستر کوبایی می باشد. ریکی تلاش می کند که در نیویورک صاحب نام شود و لوسی هم قصد کمک به او را دارد ولی در بیشتر اوقات باعث عصبانیت او می شود...
ميليونرى به نام « اسميت » ( رايان ) كه حال و روز متعادلى از نظر روانى ندارد ، وارد زندگى « ليونورا » ( بل گدس ) میشود و با او ازدواج مىكند . با اين همه ، « ليونورا » متوجه مىشود كه زندگى خوشبختى با همسرش ندارد و بيشتر اوقاتش را بايد با مستخدم وفادار او ، « فرانتسى » ( بوا ) ، بگذراند .
وقتی زنی دوست داشتنی به همراه همسر جدیدش در عمارتی باستانی واقع در ساحل شرقی مستقر می شوند، زن متوجه می شود که شاید همسرش قصد کشتن او را داشته باشد...