ژوئن و دیکلن، که زمانی با هم مشکل داشتند، مجبور میشوند برای نجات ایستگاه تلویزیونی محلی با هم همکاری کنند. اما وقتی ایده آنها برای برگزاری کنسرت کریسمس موفقیتآمیز نیست، باید به اصل ماجرا پی ببرند...
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه ...
داستان در مورد کارآگاهی است که بر روی یکسری قتل های زنجیره ای تحقیق می کند، اما زمانی که اف.بی.آی متوجه روابط شخصی او با قربانیان می شود، او خودش تبدیل به مظنون ردیف اول پرونده می شود...