جوزو فوجیماکی، مردی که از قانون گریخته، با تهدید به افشاگری مجبور به حضور در یک مبارزه مرگبار میشود. او باید در این میدان نبرد، با مبارزان ماهر و خطرناکی روبرو شود.
گایدئو: دختر وحشی با دندانهای بلند و چشمان حیوانی. آشاف: مردی آرام با ویژگیهای نرم و یک تابوت به پشت بسته. این زوج بدخیم یک روز در شهری ظاهر میشوند که تحت سلطه جادوگری است که مردم شهر را فریب داده و خود را قهرمان آنها جا زده است. اما آشاف و گایدئو بهتر میدانند. آنها حسابهایی باید برسانند و از کسی هم رحم نخواهند کرد که در راهشان باشد...
پس از مرگ هیراکو بر اثر یک بیماری سخت، خداوند او را زنده می کند، سلامتی و جوانی او را پس می دهد و او را به دنیای خیالی دلخواه می فرستد. برای لذت بردن از شلیک دومش، خداوند ابزار بزرگ کشاورزی را به او عطا می کند! تماشا کنید که هیراکو در این فانتزی آرام کشاورزی در دنیای دیگری حفاری می کند، خرد می کند و شخم می زند!
با زیرنویس چسبیده
پس از جنگ ، دختر جوانی که از آن به عنوان ابزاری برای جنگ استفاده می شد ، یاد می گیرد که چگونه درست زندگی کند. با زخم های سوختگی ، او به گذشته خود باز می گردد تا احساسات واقعی خود را نسبت به سرگرد کشف کند ...
کلماتی هستن که وایولت در میدان جنگ شنیده و نمیتونه اونارو فراموش کنه. این کلمات توسط شخصی که برای اون عزیز بوده به اون گفته شده، شخصی که بیشتر از همه دوسش داشته و اون هنوز معنی این کلمات رو نمیدونه. در یک زمان مشخص ، در قاره تلسیس. یک جنگ بزرگ که قاره رو به دو قسمت شمالی و جنوبی تبدیل کرده بود ، بعد از چهار سال به پایان رسید، و مردم به نسل جدید خوش آمد گفتن. وایولت اورگاردن، دختر جوانی که به اسم "سلاح" شناخته میشه، میدان جنگ رو ترک کرده تا زندگی جدیدی رو در خدمات پستی "سی اچ" شروع کنه. در اونجا، اون تحت تاثیر "عروسک های خاطرات اوتوماتیک" قرار میگیره، عروسک هایی که افکار مردم رو در خود نگه میدارن و اونارو به کلمات تبدیل میکنن. وایولت کار خودشو به عنوان یک "عروسک خاطرات اوتوماتیک" شروع میکنه، و با احساسات انسان ها مختلف و شکل های گوناگون عشق روبرو میشه و اون تمام این مدت به دنبال معنی اون کلمات میگرده.
ناروتو یک نینجای جوان بود که استعداد عجیبی برای آزار و اذیت کردن دیگران داشت، او به رویای خود یعنی تبدیل شدن به قویترین و برترین نینجای دهکده خود رسید و سرانجام چهرهی صورت ائ را به عنوان هوکاگه در کنار دیگر هوکاگه ها برای یادبود قرار دادند. اما این بار دیگر داستان متعلق به ناروتو نیست بلکه درباره نینجاهای جوانی از نسل جدید است که آمده اند تا جا پای او و گذشتگان بگذارند و اتفاقاً سر دسته آنها پسر ناورتو، یعنی بروتو است...
با زیرنویس چسبیده
اسانا بعد از اینکه یک بازی به اسم اوردینا اسکیل ساخته میشود کوریتو را متقاعد میکند تا در بازی شرکت کند اما به طور غیره منتظره ای آن ها متوجه میشوند که این بازی برای سرگرمی ساخته نشده است و ...
داستان درباره ۷ شوالیه به نام های Seven Deadly Sin یا هفت گناه کبیره است که وظیفه حفاظت از پادشاه رو به عهده دارن. شوالیه های مقدس به اونها تهمت خیانت می زنن و اونا از دربار اخراج میشن. پرنسس الیزابث متوجه میشه که این تهمت یه دروغ بوده و شوالیه های مقدس این نقشه رو کشیدن تا بتونن پدرش رو بکشن و تاج و تخت رو بدست بیارن. ولی دیگه برای هر اقدامی خیلی دیر شده و شوالیه های مقدس نقشه خودشون رو عملی میکنن. حالا پرنسس الیزابت باید دنبال ۷ شوالیه Sin بگرده تا بتونه با کمک اونا تاج و تخت رو پس بگیره. ولی وقتی با اولین شوالیه، Meliodas، مواجه میشه در کمال تعجب می بینه که اون یه پسر بچه است که همراه یه خوک سخنگو یه کافه رو می گردونه و حتی یه شمشیر هم با خودش نداره.
ساتان، خدای شیاطین است، اما فقط یک چیز هست که او ندارد، و اون ماده ایست که در جهان انسان ها وجود دارد که باعث بیشتر شدن قدرتش می شود!! به همین هدف، او رین را بوجود می آورد، اما این پسر، بچه یک انسان نیز هست...
تو یه زندان تو ژاپن جوتارو کوجوی ۱۷ ساله زندگی می کنه: یه آدم وحشی، مبارز و خلافکار که یه نیروی غیر قابل کنترل تسخیرش کرده! سرتاسر دنیا نیروهای شیطانی در حال بیدار شدنن: “استند”ها، موجودات وحشتناک نامرئی که به حاملاشون قدرتهای بی نظیری می دن.جوجو برای نجات مادرش باید نیروی تاریک وجودش رو مهار کنه و به مصر سفر کنه تا خون آشام صد ساله ای که دنبال خون اعضا خونواده اشه رو شکست بده. ولی این راه رو به این آسونی نمی شه رفت؛ چون دشمنان زیادی قصد دارن در مقابلش ایستادگی کنن .