داستان آگوست سال 1925 در یک مزرعه دانمارکی اتفاق می افتد."بورگن" سه پسر دارد،"میکل" پسری خوش قلب که همسرش "اینگر" باردار است،"یوهانس" که باور دارد مسیح است و "آندرس" جوان که عاشق دختر خیاط است.عقاید بنیادگرای پدر دختر از نظر "بورگن" کفر محسوب می شود،او با ازدواج مخالفت می کند تا زمانیکه پدر دختر عقایدش را ترک کند و...