ماجرای این فیلم دربارهی گروهی از تبهکاران آمریکایی است که می خواهند به سلولهای گودزیلا دست یابند. آن ها موفق می شوند سلول را از یک دانشمند ژاپنی بدزدند، اما ناخواسته باعث کشته شدن دختری وی نیز می شوند. دانشمند برای گرفتن انتقام سلول های گودزیلا و یک گیاه را با هم ترکیب کرده و هیولایی به نام "بیولانته" را خلق می کند...
در یک منطقهى حومه ى توکیو، » مینورو « ( شیتارا ) و » ایسامو « ( شیمازو )، پسران » خانوادهى هایاشى «، وقتى می بینند همسایه شان تلویزیون دارد و آنان ندارند، نزد مادرشان، » تامیکو « ( میاکه ) و پدرشان، » کیتارو « ( ریو ) گله میکنند. پدر معتقد است که آنان زیاد حرف میزنند و بچه ها با هم عهد میکنند که سکوت اختیار کنند.
پس از نبردی با تبهکاران رقیب، یک گنگستر خرده پا توسط دکتری الکلی معالجه می شود. دکتر بیماری سل مرد را تشخیص داده و او را متقاعد می کند درمانش کند. آن دو از رابطه دوستانه خود لذت می برند تا اینکه رئیس سابق مرد از زندان آزاد می شود...