"آمیلیا" و "پیپو" پس از چند دهه برای اجرای برنامه خود در یک شوی تلویزیونی با یکدیگر دیدار می کنند. دیدار آنها مروری نوستالژیک به گذشته است...
در جولای سال 1914، یک کشتی لوکس، ایتالیا را به همراه خاکسترهای خواننده مشهور اپرا "تتوا" ترک می کند. مسافران کشتی شامل دوستان او، خوانندگان اپرا، بازیگران و مسافران عجیب و غریب است. زندگی در روز اول بسیار شیرین است اما در روز سوم کاپیتان مجبور می شود تعداد زیادی پناهنده صربی که از رعشه های جنگ جهانی اول فرار کرده اند را نجات دهد...
"جو" پس از مرگ پدرش به غرب وحشی میرود تا تبدیل به یک مرد واقعی شود. او از اسلحه، دعوا و خشونت بیزار است و عاشق شعر خواندن است. همچنین دوچرخه را به اسب ترجیح می دهد. سه معلم او هرکاری میکنند نمی توانند آموزش های لازم برای جنگیدن و دفاع را به او یاد دهند، تا اینکه "جو" عاشق یک دامدار جوان می شود و بخاطر حسادت مردی مسلح بنام "مورتون" به عشق آنها، تصمیم میگیرد از خود دفاع کند...
در قرون ابتدایی روم،او دوست دانشجو؛"انکولپیو" و "آشیلتو" بر سر سرپرستی "جیتون" پسری با هم بحث کرده،دارائیهایشان را تقسیم کرده و از هم جدا می شوند.پسر که اجازه انتخاب پیدا می کند،تصمیم می گیرد با "آشیلتو" برود.اما زلزله ای ناگهانی "انکولیپو" را از نجات می دهد و...