یک معمار سی و پنج ساله در دفتر کار خود با یک زن ملاقات می کند. او ابتدا زن را نمی شناسد، اما بزودی پی می برد که او همان دختری است که اولین تجربه عشقی اش را در دوران کالج با او داشته است. اکنون این زن از او می خواهد که خانه اش را برای او از نو بسازد...
قصه ی یک پادشاه و خانوادهاش که برای حفظ امپراتوری تلاش میکنند را بازگو میکند و مضمون آن هم به احقاق حق و عدم تغییر سرنوشت ازلی انسانها برمیگردد. امپراتور پدر میخواهد برای “لی هون” ولیعهد خود همسر انتخاب کند. لی هون، عاشق دختری به نام “یئون وو” میشود و از پدرش میخواهد که آنها را به ازدواج هم در آورد. “یئون وو” که دختری اشراف زاده هست همسر ولیعهد میشود و همه از هوش و درایت او تعجب میکنند. ملکه مادر و دیگر وزیرها که از انتخاب او برای همسری ولیعهد ناراضی هستند برای او تلهای میگذارند که “یئون وون” محکوم به مرگ میشود…
یک دانش آموز به دبیرستانی بدنام منتقل می شود، شهرت این دبیرستان به خاطر تنبیه های بدنی شدید توسط معلمان و نبرد میان باندهای دانش آموزی می باشد...