این داستان بر اساس سرنوشت روانپزشکی است که سال ها پس از ناپدید شدن او، با از دست دادن دخترش که سال ها ناپدید شده است، دست و پنجه نرم می کند.
وقتی دختر شیطان از زندگی در جهنم خسته می شود ، پدرش او را به زمین می فرستد تا مردم آنجا را به شر تبدیل کند.
یک معلم آشفته شبی عاشقانه را با یک عکاس خبری سپری میکند و در نهایت او را به خانه خود در برلین می آورد. اما او با نیت خوب این کار را نکرده بلکه میخواهد آن دختر را در خانه اش اسیر کند...