با زیرنویس چسبیده
داستان سريال Jericho در منطقه جريکو در ايالت کنزاس آمريکا پيگيري مي شود . اين سريال توسط کمپاني CBS Paramount Network Television تهيه شده است و پخش آن از کانال CBS در روز 20 سپتامبر 2006 آغاز گرديد .اما برسيم به داستان سريال که همان طور که در بالا گفته شد ، در ناحيه مسکوني کوچک Jericho در ايالت کانزاس آمريکا اتفاق مي افتد . داستان با مجموعه اي از انفجارهاي هسته اي که منبع آن ها در ناحيه نامشخصي در نزديکي شهر دنور در ايالت کلرادو ( ايالت مجاور کانزاس ) آغاز مي شود . اين حادثه خسارت سنگيني به جريکو وارد مي نمايد شخصيت اصلي سريال ، جيک گرين 32 ساله مي باشد که پسر شهردار جريکو ، يعني جانسون گرين است . او براي مدت کوتاهي درست چند روز قبل از اين حادثه به زادگاهش يعني جريکو بازمي گردد ( براي ديدن اقوامش ) ؛ پس از وقوع اين حادثه او به همراه پدرش به بازسازي و ايجاد دنياي تازه اي در شهر مذکور مشغول مي شوند . جيک کم کم به يک رهبر در جريکو تبديل مي شود و به حمايت از شهر و شهروندان آن مي پردازد .
داستان در مورد یک پزشک مشهور است که چیزی از روابط اجتماعی نمی داند. او مریض ها را به خاطر پیشرفت دانش پزشکی (خودش) درمان میکند و اصلا به خوب شدن مریض اهمیت نمیدهد...
سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم ۲ تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه، دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره، قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه...
سریال تلوزیونی The X-Files ماجراهایی از ماموران FBI را دنبال میکند که اتفاقات ماوراالطبیعه و حل نشده را رسیدگی میکنند. ماموران ویژه ی اف بی آی ، Mulder, Scully, Doggett and Reyes تلاش میکنند تا نیروهایی که در حکومت ایالات متحده ی امریکا سعی بر نقض حقوق مردم دارند و موجودات خارجی و ... که حمله میکنند و رمز و رازهایی دیگر را کشف کنند...
“چیف برودی” مرده است و پسر کوچکش نیز توسط کوسه کشته میشود. “مایکل” پسر برزگ “چیف” که یک زیست شناس دریایی است برای همدردی پیش مادر خود آمده و برای تغییر روحیه مادر خود او را به ساحلی دیگر میبرد. مایکل و دوستانش در هنگام کار با یک کوسه بزرگ برخورد میکنند. مایکل این موضوع را از مادر خود پنهان کرده و قصد انتقام دارد…
الکس که با مادر خود زندگی میکند، عاشق بازیهای کامپیوتری است، اما یک روز یکی از این بازیها تبدیل به واقعیت میشود و حالا الکس باید زمین را از نابودی نجات دهد...
«لاری استرود» بعد از حوادث فیلم قبلی در بیمارستان بستری است. کلانتر براکت و دکتر لومیس در خیابان های شهر به دنبال مایکل میرز می گردند، اما مایکل در بیمارستان لاری را پیدا کرده است...