برای تضمین ثروت - و آینده - دو خواهر و برادر ظالم یک سلسله خانوادگی می سازند که وقتی وارثان آنها به طور مرموزی یکی یکی می میرند شروع به فروپاشی می کند.
ایتسی تازه به شهر آمده و فکر می کند زندگی اش تمام شده است تا اینکه با همسایه اش کالوین آشنا می شود. کالوین معتقد است والدینش توسط بیگانگان ربوده شده اند. ایتسی به عنوان یک روزنامه نگار مشتاق، تصمیم می گیرد مقاله ای افشاگرانه بنویسد، اما چیزهای بسیار بیشتری را کشف می کند...
داستان گروهی متشکل از پنج بیمار لاعلاج در آسایشگاه برایت کلیف که در نیمهشب دور هم جمع میشوند تا داستانهای ترسناک خود را به اشتراک بگذارند.
داستان درباره یک جزیره با مردم عادی می باشد که بسیار آرام هستند و زندگی معمولی را تجربه می کنند اما با ورود یک کشیش عجیب و غریب و مرموز به شهر رخداد های معجزه آسایی را به چشم می بینند و کم کم حوادثی ترسناکی اتفاق می افتند ...
داستان سریال حول گروهی با قدرتهای عجیب و غریب روایت میشود که همگی به طور غیرعادی به دنیا آمدهاند و به سبب تواناییهای ذاتیای که در اختیار دارند ، تحت سرپرستی شخصی به نام رجینالد هارگریوز درمیآیند. اما پس از اینکه هارگریوز به طرز مشکوکی کشته میشود ، آنها تصمیم میگیرند تا به کمک همدیگر پی به راز مرگ رییس خود ببرند و همچنین دنیا را هم نجات دهند...
داستان سریال در دههی هشتاد میلادی جریان دارد ، جایی که خلافکاری به نام گالاردو بزرگترین امپراطوری کارتل را در کشور مکزیک ایجاد میکند. در این بین یک مامور سرسخت به نام کیکی کامارنا خانوادهاش را از کالیفرنیا به شهر گوادالاخارا در مکزیک میبرد تا روی پروندهی کارتل گالاردو تحقیق کند و…
در آیندهی نزدیک دیجیتالیزه شده که انسانها را به خواب فرو بردهاند ، یک زندانی دوباره به زندگی بازمیگردد و به منظور بدست آوردن آزادیش ، باید پروندهی یک قتل پیچیده را حل سازد...
با زیرنویس چسبیده
در سال 1997 چراغ های مرموزی در شهر فینکس ایالت آریزونا روئیت می شود. مدت کوتاهی پس از این اتفاق سه نوجوان راهی بیابان می شوند به امید اینکه بتوانند مدارکی در مورد این اتفاقات عجیب و غریب جمع آوری کنند. در آن شب آنها ناپدید می شوند و به مدت بیست سال هیچکس خبری از آنها نداشت تا اینکه در 20 امین سالگردشان، نوار ویدیویی دیده نشده ای از ساعات آخر ماموریت آنها پیدا می شود...
داستان در مرد هنرمندی سخت کوش به نام آنا لارسن است. مادر آنا هیچ وقت او را درک نکرده است. زمانی که او برای مراقبت از مادر بیمارش به خانه بازمیگردد، متوجه یک صندوق پستی جادویی متعلق به دوران کودکی اش می شود و سعی میکند معمای این صندوق را حل کند و...
هنگامی که فرماندهی خدمه بمب افکن B-17 در سال ۱۹۴۳ بر اثر بمب باران کشته می شود، نوجوانی جایگزین او می شود که از پرواز چیز زیادی نمی داند...