یک گربه ی مرده ی گچ اندود با یک اثر هنری ماهرانه اشتباه گرفته شده یک پیش خدمت کند ذهن به عنوان هنرمند خالق آن شناخته شده است. تمایل او به تمجید و ستایش بیشتر، به مجموعه ای از کار های مرگبار ختم می گردد...
نيويورك . « ج . ج . هانسكر » ( لنكستر ) ، روزنامه نگار معتبر و سرشناس ، كه از رابطهى خواهرش ، « سوزان » ( هريسن ) با « استيو » ( ميلنر ) ، نوازندهى جوان و معصوم كلوبهاى شبانه راضى نيست ، يكى از پادوهاى مطبوعاتى به نام « سيدنى » ( كورتيس ) را مجبور مىكند تا براى « استيو » پاپوش درست كند .