ادامه انیمه Freezing که در سال 2011 ساخته شد. در آینده نه چندان دور زمین در حال جنگ با بیگانگانی ست که از بعد دیگری به اسم نووا امده اند و زمین را مورد تهاجم قرار داده اند. داستان ماجراهای یک ژاپنی به اسم کازویا آیو را بیان میکنه که برای آموزش دادن دخترانی که ژنشان تغییر پیدا کرده اند و در حال جنگ با بیگانگان هستن…
داستان انیمیشن يکسال بعد از اتفاقات سري انيمهاي شکل ميگيرد. بعد از سفري طولاني درون “خط دنياها” به خاطر اختراعي به نام “D-Mail”، پيغامي که به گذشته ارسال ميشود، “رينتارو اوکابه” به خط دنياي “اشتين گيت” ميرسد. جايي که هيچکدام از دوستان اون نميميرند و آيندهاي که SERN بر آن حکمراني ميکند، به دليل اختراع نشدن ماشين زمان، وجود ندارد. ولي بعد از مدتي، عوارض جانبي سفر به خط دنياهاي مختلف به سراغ “رينتارو” ميآيد. طولي نميکشد که اين عوارض باعث ناپديد شدن “رينتارو” ميشود. تنها کسي که “رينتارو” را به خاطر دارد، “ماکيسه کوريسو” است که قبلا به خاطر زحمات “رينتارو” از مرگ نجات پيدا کرده است. او با ديدن تصاوير “دژاوو”، “رينتارو” را به خاطر ميآورد و حالا کوريسو وظيفهي برگرداندن “رينتارو” را به عهده داره.
داستان در مورد پسری به نام ایسوکایه که دبیرستانیه. در روز آخر تعطیلات بهاری شهری که ایسوکای زندگی میکنه بر اثر یک انفجار خیلی بزرگ از بین میره که ایسوکای در اون لحظه یک دختر زره پوش رو جلوی خودش میبینه.خواهر ایسوکای که به اسم کاتوری هست به ایسوکای میگه که این دختر برای خرابکاری آفریده شده و اون یک روحه به نام اسپیرت و هر زلزله ای که تو دنیا میشه زیر سر این دختره هست خود کاتوری هم این حقیقت رو فاش کرده که خودش فرمانده ی یکی از فرماندهان سازمان های ضد روحه به اسم راتاتوسکه و از شیدو میخواد که برای مدتی با اون دختر قرار بزاره. درخواست اون از شیدو اینه که اون ازش نمیخواد که دختره رو کاریش کنی فقط میخواد که عشق واقعی رو حس کنه و...
داستان انیمه به صدها سال قبل باز میگردد. جایی که انسانها بدست تایتانها کشته میشدند اما عده اندکی از آنها موفق شدند در شهری با دیوارهای بسیار بلند (حتی بلندتر از بزرگترین تایتانها) پناه بگیرند و جان سالم بدر ببرند. صد سال به همین منوال میگذرد تا اینکه...
داستان در مورد اعضاي واحد شماره 1 بخش تحقيقات جنايي از اداره ي امنيت عمومي و ماموريت هاي آنهاست. داستان زنان و مرداني که صرفنظر از تعبير شخصي خودشون از عدالت و قضاوت، انتخاب ديگه اي ندارند جز اينکه در اين سيستم کار کنند. اما عدالت حقيقي، چه چيزيه که اين افراد در نهايت بهش دست پيدا مي کنند؟
"ایسی هیودو" یک پسر نوجوان دبیرستانی با خصوصیات معمول هم سن و سالانش است که در روابط اجتماعی موفق نیست و همیشه تنها میماند. او در اولین قرارش توسط دختری کشته می شود و ...
«خاطرات آینده» در مورد یک پسر دبیرستانی به اسم آمانو یوکیتِرو است که زیاد اجتماعی نیست و دوستان زیادی ندارد، او از صبح که بیدار میشود هر چیزی که می بیند و هر اتفاقی که برایش رخ می دهد را توی تلفن همراهش می نویسد، در واقع تلفنش مثل دفترچه خاطراتش می ماند. تا اینکه یک روز، دِئوس، خدایی که درون تصوراتش خلق کرده بوده، تصمیم میگیرد او را وارد یک بازی جالب کند، بازی خاطرات آینده...
دختری به اسم «سایا» در یک معبد به همراه پدرش زندگی می کنه. مثل همه ی بچه های دبیرستانی به دبیرستان می ره و دوستان جالبی داره. از اون جایی که پدر و دختر هیچ رقمه آشپزی بلد نیستن، به نزدیک ترین کافه نزدیک معبد می رن. به طوری که رئیس کافه، آشپز اونا حساب می شه. «سایا» در ظاهر شبیه به بچه های دیگه س، ولی یه تفاوت بزرگ در اون وجود داره. «سایا» قدرت فرا انسانی داره. با کمک شمشیری که از معبد قرض می گیره، به شکار موجودات عجیب و خطرناکی به نام «فرزندان ارشد» می ره. این موجودات از انسان ها تغذیه می کنن و «سایا» شکارچی این موجودات است … در طول روز، «سایا» یک فرد معمولی است، ولی در شب به موجودی قدرتمند تبدیل می شه…
"اوکابه رینتارو" به همراه همکاران خود در آزمایشگاه بر روی یک دستگاه مایکرو ویو که می تواند پیامها را به زمان گذشته ارسال کند کار می کنند. آنها بدون اینکه دستگیر شوند تلاش می کنند با استفاده از دستگاه سازمان شیطانی "سرن" و نقشه های آنها را متوقف سازند...
در آینده نه چندان دور زمین در حال جنگ با بیگانگانی ست که از بعد دیگری به اسم نووا امده اند و زمین را مورد تهاجم قرار داده اند. داستان ماجراهای یک ژاپنی به اسم کازویا آیو را بیان میکنه که برای آموزش دادن دخترانی که ژنشان تغییر پیدا کرده اند و در حال جنگ با بیگانگان هستن...