سریال داستانی مرموز و پر پیچ و خم را دنبال میکند. "پریری جانسون" که در زمان کودکی نابینا شده بود به مدت 7 سال گم میشود و پس از گذشت این زمان، در سن 20 سالگی با چشمهایی سالم و بینا به خانه باز میگردد. برخی از مردم تصور میکنند معجزه ای برای او رخ داده است و برخی نیز فکر میکنند هرجایی که "پریری" در این 7 سال بوده، او را تبدیل به فردی خطرناک کرده است...
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه ...
داستان عاشقانهای است درباره پسری یتیم که به دختری (میا واسیکووسکا) که دچار بیماری سرطان است دل میبازد که قرار است ظرف دو سه ماه بمیرد...