با دوبله فارسی
به همسر "مارشال مت مورگان" تجاوز شده و به قتل می رسد. قاتلان زینی را به جای گذاشته اند. او به سرعت آن را شناخته و متوجه می شود آن زین متعلق به دوست قدیمی اش "کریگ بلدن" است که در شهر گانهیل گله داری بزرگ است. "بلدن" با او همدردی می کند تا اینکه مشخص می شود یکی از قاتلان پسر او "ریک" است و...
زورو همیشه نقابی سیاه به صورت داشت و شنل می پوشید ، به داد مردم فقیر می رسید و حق انان را از حاکم سنگدل و گروهبان گارسیا ی بزدل می گرفت ! و وقتی دخل یکی آدم بد ها را می آورد ، با سه ضربه شمشیر حرف Z را روی او حک می کرد! زورو (Zorro) شخصیتی داستانی است که جانستون مک کالی در سال ۱۹۱۹ خلق کرد، زورو که در زبان اسپانیایی معنای روباه دارد …
سال 1863. « سروان روپر » ( هولدن ) افسر ارتش شمالىهاست كه در قلعهاى در آريزونا ، مسئوليت اسراى جنوبى را به عهده دارد. او به دليل رفتار خشنى كه با اسرا و فرارىها دارد، مورد تنفر جنوبىها و حتى همقطاران خودش است. تا اين كه « كارلا فارستر » ( پاركر ) براى عروسى دوستش، دختر فرمانده، به قلعه مى آید. اما او در واقع جاسوس جنوبی هاست...
در شهر مرزی "سن پابلو"، که مردم شهر خود را برای یک مراسم سالانه آماده می کنند، "گاگین" سرسخت و مرموز از راه می رسد. ماموریت او پیدا کردن "فرانک هوگو" است و...
"سندباد" قصه گویی است که ماجراهای بزرگی در مورد خود تعریف می کند. اما راست و دروغ بودن آنها را هیچکس نمی داند. در این فیلم هشت ماجراجویی او توسط شخص خودش روایت می شود...
« وايات ارپ » ( فاندا ) كلانتر شهر تومستون مى شود تا با كمك « داك هاليدى » دائم الخمر ( ماتيور ) ، انتقام مرگ برادرش را بگيرد . سرانجام كار « وايات » به دوئل با خانواده شرارت پيشه ى « كلانتن » ( كه عامل مرگ برادرش بوده اند ) در اوكى كورال مى كشد...
دهقان بیسواد "خوان گایاردو" پس از رسیدن به شهرت و ثروت از طریق میدان گاو بازی، بذر شکست خود را می کارد و...
در سال 1820، پسر یک نجیب زاده کالیفرنیایی از اسپانیا به خانه خود بازمی گردد اما متوجه می شود که سرزمینش تحت دیکتاتوری سختی قرار گرفته است. از یک سو او خود را به عنوان مردی احمق جلوه داده در حالیکه در طرف دیگر او مبارز نقابدار "زورو" است...
"برک کولمن" صدها مهاجر را بصورت مخفیانه از رود میسیسیپی به سمت سرنوشت خود در خارج از غرب همراهی می کند...
یک سارق عاشق دختر خلیفه بغداد می شود.خلیفه دخترش را به کسی می دهد که کمیابترین گنجینه را برایش بیاورد.او وارد سفری جادویی می شود که برای ناشناخته است.از طرفی با خواستگار دیگری،شاهزادی مغول باید مبازه کند...