دانلود فیلمهای گریگوری گدبوآس(Grégory Gadebois)

کشیش سیمون برای اولین بار با آلوئه، پسر ۱۱ ساله‌اش روبه‌رو می‌شود. او تلاش می‌کند تا به مقامات عالی‌رتبه‌ی کلیسا ثابت کند که می‌تواند همزمان هم یک کشیش فداکار باشد و هم یک پدر مهربان، حتی با وجود این خبر ناگوار.

پیوند دو جوان منجر به خیانت زناشویی و در نهایت جنایت می شود...

در سال 2012، رئیس اتحادیه یک نیروگاه هسته‌ای چندملیتی فرانسوی به یک افشاگر تبدیل می‌شود و معاملات فوق محرمانه‌ای را که بخش هسته‌ای فرانسه را متزلزل می‌کند، محکوم می‌کند. مورین کرنی به تنهایی در برابر جهان با وزرای دولت و رهبران صنعت مبارزه می کند تا این رسوایی را آشکار کند و از بیش از 50000 شغل دفاع کند...

با کمک یک زن جوان، سرآشپزی که توسط اربابش اخراج شده است، قدرت می یابد تا خود را از موقعیت خود به عنوان خدمتکار رها کند و اولین رستوران را در فرانسه دهه 1700 باز می کند...

داستان فیلم در 1894 میلادی روایت میشود و به ماجرای تبعید کاپیتانی فرانسوی به اسم آلفرد درفیوز به جزیره شیطان می پردازد.

مردانی دهها سال است که یکدیگر را می شناسند. در طول شام آنها با قرار دادن هر 7 تلفن همراه روی میز ، بازی به اشتراک گذاری پیام ها ، تماس ها ، ایمیل ها و غیره را انجام می دهند...

در سال 1967 كارگردان مشهور ژان لوک گدار فيلم چینی را توليد كرد. پوستر فیلم چيزي جز عكس زن موردعلاقه اش آن ویازمسکی که 17 سال از او جوانتر بود؛ نبود. اونها اندکی قبل سر فیلمبرداری فیلم ناگهان بالتازار اثر روبرت برسون در 1966 با هم آشنا شدند؛ با هم شاد بودند و عاشق یکدیگر بودند و پس از مدتی ازدواج کردند. در اکران فیلم چینی با شکست مواجه شد و بازخوردهای منفی ای به خود دید و همین باعث ایجاد سوالات عمیقی برای ژان لوک گدار شد. این اتفاقات همراه با جریان می 1968 فرانسه شد. فیلمساز با عبور از این بحران شدیدا تغییر نمود و از یک ستاره فیلمسازی تبدیل به یک هنرمند مائوئیست شد.

در یک روستای کوچک واقع در جنوب فرانسه، زندگی با وجود گرمای سوزان بسیار مشکل شده است و مشکل بزرگتر کمبود آب است. همه تحت فشار بزرگی هستند، مخصوصاً کشاورزان که زمین هایشان نیاز به آبیاری دارد. همین مسئله دلیلی میشود تا مردم به جان هم بیافتند و...

داستان سريال در یک کوهستان کوچک به سر می برد به طوری که وقتی هسته آن به لرزه در می آید چند نفر از افراد محلی آن جا که مردم فرض می کردند مرده اند نا گهان در خانه هایشان ظاهر می شوند...

این اثر، داستان عصب شناس نامدار فرانسوی در قرن نوزدهم یعنی در ژان مارتین چارکوت را به همراه بیمار نوجوانش را روایت می‎کند که بعد از یک حمله عصبی، به تمامی فلج می‎شود...