داستان سریال درباره زنی است به نام "آلیشیا فلاریک" که همسر سیاستمداریست که به دلیل ارتباط نامشروع و سوء استفاده از مقام دولتی به زندان می افتد."آلیشیا" که سالهاست بعد از ازدواج فعالیت حقوقی نداشته به دلیل مشکلات مالی بعد از حدود ده سال دوباره شغل وکالت را در یک شرکت حقوقی پی میگیرد. او که سالهاست که از وکالت فاصله گرفته و به بزرگ کردن فرزندان وزندگی به عنوان یک زن خانه دار خو گرفته، در محیط کار با استقبال گرمیمواجه نمی شود، از طرفی باید صحبتهای در گوشی همکاران را در مورد شوهر خودکه یکی از سیستمداران بزرگ شهر بود ولی امروز مایه خجالت "آلیشیا" وفرزندانش شده را تحمل کند. تصویری که از "آلیشیا" با بازی فوق العاده"جولیانا مارگیولس" داده می شود ، نه شبیه همسری به مانند "هیلاریکلینتون" است که در دوران اتهامات شدید و شکننده به شوهرش همچون صخره ایدر مقابل همه اتهامات به نفع شوهرش مقاومت کرد و نه همسری که شوهر خود راکاملا به فراموشی بسپارد و زندگی تازه ای را شروع کند...
دکتر کال لایتمن، در رشته زبان بدن (Body Language) درس میدهد. وی از سوی مقامات دولتی، در تحقیقات بسیاری، پیشنهاد کار دریافت میکند. کارش هنگامی که پلیس و دیگر ارگان ها کاری از دستشان برنمی آید، نمایان میشود. وی برای کارهایش تیم خود را، خودش تشکیل میدهد...
با زیرنویس چسبیده
داستان این فیلم در مورد شخصیت آدام است، آدام فردی است خوش تیپ ، مهربان و جوان که متاسفانه از یک بیماری لاعلاج رنج می برد ، با این حال او نا خواسته به دختری به نام بث که در همسایگی آنهاست علاقه مند می شود. بث انسانی خوش فکر ، نویسنده و زیباست که قبلا یک رابطه شکست خورده و آسیب دیده را با جوانی مانند آدام تجربه کرده است...
دانش آموز دبیرستانی «نیک اولری» که عضو دو گروه موسیقی هم هست، شبی در منهتن با دختری بنام «نورا سیلوربرگ» آشنا می شود، دختری که از نیک تقاضا می کند به مدت ۵ دقیقه نقش دوست پسرش را بازی کند...
با زیرنویس چسبیده
الیزابت متوجه می شود دوست پسرش با دختر دیگری رابطه دارد. الیزابت پس از جدایی از او تصمیم میگیرد برای فراموش کردن شکستی که داشته از نیو یورک خارج شود تا به دنبال جواب سوال هایش در مورد عشق بگردد...
داستان اصلی این مجموعه تلویزیونی پیرامون زندگی چند دانشجوی پزشکی است که برای ادامه تحصیل و کسب تخصص جراحی به بیمارستان Grace شهر سیاتل ایالت واشینگتن آمریکا وارد میشوند. شخصیت اصلی داستان که در ضمن راوی داستان نیز هست، دختری به نام Meredith Grey است. عنوان سریال به تناسب نام این شخصیت انتخاب شده، اگر چه شباهت ظریفی با عنوان کتاب آناتومی گری (منبع مشهور علم آناتومی) دارد…
«دن مورفین» که مدیر یک مجله ورزشی پرتیراژ است ناگهان مطلع می شود مجله از سوی کمپانی «تدی کی» که یک غول رسانه ای است خریداری شده است. کارتر که جوان ۲۶ ساله و تازه بدوران رسیده ای است از سوی کمپانی بعنوان مدیر جدید مجله انتخاب می شود. اما کارتر دن را اخراج نمی کند زیرا به تجربیات او نیازمند است بنابراین دن را بعنوان دستیارش انتخاب می کند و دن نیز بخاطر شرایط بد مالی اش اجباراً این شغل را می پذیرد. کارتر که مدتی است همسرش او را ترک کرده و قصد طلاق دارد احساس تنهایی می کند و بنابراین دن یک شب او را به خانه اش دعوت می کند. کارتر پس از آشنایی با خانواده دن به «الکس»، دختر او علاقمند می شود. حالا دن بیش از گذشته عصبانی است چرا که علاوه بر شغل اش، دخترش را هم از دست رفته می بیند...
با زیرنویس چسبیده
دو مامور سیاهپوست اداره اف.بی.آی به نامهای کوین کاپلند و مارکوس کاپلند ماموریت دارند از دو خواهر مشهور و ثروتمند به نامهای بریتانی و تیفاتی ویلسون محافظت کنند، زیرا عده ای قصد ربودن آنها را دارند. در ادامه خواهران ویلسون در یک تصادف رانندگی مجروح می شوند و بعد از این حادثه چون حاضر به ترک هتل شان نیستند برادران کاپلند تصمیم می گیرند که خودشان را به شکل این دو خواهر سفیدپوست در بیاورند تا بتوانند آدم رباها را گیر بیندازند...