« کارآگاه فیلیپ مارلو » ( مونتگامرى ) که از کارش خسته شده ، براى « انتشارات کینگزبى » داستانهاى پلیسى مىنویسد . ویراستار انتشارات « خانم ایدریان فرامست » ( تاتر ) از او مىخواهد که شوهر گم شده اش را پیدا کند تا بتواند با مرد دلخواه خود ازدواج کند .
« فرانك چمبرز » ( گارفيلد ) ، غريبهى سرگردان ، در يك كافهى كنار جاده با صاحب آن « نيك اسميت » ( كلاوى ) و همسرش ، « كورا » ( ترنر ) آشنا مىشود ، آن جا به عنوان كارگر استخدام مىشود و پنهانى با « كورا » رابطه برقرار مىكند...
مدت کمی پس از واقعه "پرل هاربر"، گروهی از قایقهای تندروی آمریکایی در فیلپین باید با نیروهای ژاپنی مبارزه کنند. فیلم داستان این مبارزان را به تصویر می کشد...
دو ملوان، یکی ساده دل و دیگری با تجربه در زندگی، مرخصی چهار روزه به مقصد هالیوود به دست می آورند و...
سينت لوييس ، سال 1903. وقتى « آلونزو اسميت » ( ايمز ) ترفيع مىگيرد و مأمور مىشود تا به نيويورك برود ، هيچكس در خانوادهى او از اين تغيير مكان خشنود نيست. « اسميت » ابتدا بهرغم اكراه همه در تصميم خويش مصر است اما سپس قبول مىكند تا همراه خانوادهدر سينت لوييس بماند.
در طول نبرد پرل هاربر، یک ستوان جوان همسر باردارش را رها می کند تا برای یک ماموریت بمباران مخفی داوطلب شود، ماموریتی که اگر موفقیت آمیز باشد جنگ را به وطن ژاپنی ها می کشاند...
فردینان که اخیراً شکست عشقی خورده، بعنوان یک دیپلمات تازه کار به تنگهی سوئز فرستاده می شود و زمانی که او از آنجا دیدن میکند متوجه می شود اینجا بهترین مکان برای ایجاد یک کانال است...
نیک و نورا به درخواست دو تن دیگر تلاش می کنند پرونده مرگ تامی دریک را که در یک مراسم رقص کشته شده را به نتیجه برسانند...