در قرن پانزدهم فرانسه پس از نزدیک به صد سال جنگ با انگلستان شکست خورده و به یک ویرانه تبدیل می شود. "ژاندارک" دختر چهارده ساله کشاورز ادعا می کند زمزمه هایی از بهشت شنیده مبنی بر اینکه او هدایت ارتش خدا را بر عهده بگیرد و "چارلز هفتم" را به عنوان پادشاه فرانسه برگزیند...
در بحبوحه جنگهاى داخلى امريكا .« مايك مكوم » ( فلين ) را ، به رغم شجاعتهايش ، از ارتش شمالى ها بيرون مىاندازند و او هم آرام آرام به كارهاى خلاف روى مىآورد . تا اين كه به نوادا مىرود و پس از راه انداختن قمارخانهاى بزرگ با مردى به نام « استنلى مور » ( بنت ) در معدن نقره ى او شريك مى شود .
مردی سالخورده به همراه خواهرش رازی وحشتناک را در مورد یک خانه دورافتاده در اعماق جنگل را از دختر خوانده نوجوان خود مخفی می کنند و...
« پروفسور ریچارد وانلى » ( رابینسن ) ، مرد چهل ساله ى فرهیخته اى است. همسر و فرزندان « وانلى » براى تعطیلات به مسافرت رفته اند. او خیلى زود با « آلیس رید » ( بنت ) آشنا مىشود . اما در آپارتمان « آلیس » ناگهان دوست پولدار او ، « کلود مازار » ( لافت ) سر مىرسد و گمان مىبرد آن دو با هم رابطهاى دارند. دعوایى در مىگیرد و « وانلى » حین دفاع از خود ، « مازار » را مىکشد.
در جنگ جهانی دوم لورل و هاردی در جایگاه بادیگارد هایی قرار دارند که باید از اختراعی بزرگ که یک بمب است حفاظت کنند…
در طول نبرد پرل هاربر، یک ستوان جوان همسر باردارش را رها می کند تا برای یک ماموریت بمباران مخفی داوطلب شود، ماموریتی که اگر موفقیت آمیز باشد جنگ را به وطن ژاپنی ها می کشاند...
"پیت" خلبانی توانا است که به نظر می رسد شانس بسیار زیادی در پروزهای خود دارد. آتش جنگ جهانی دوم زبانه کشیده و او مجبور است زندگی آرام خود را ترک کند. وقتی او کشته می شود به بهشت رفته و متوجه می شود هر خلبان برای خود فرشته محافظی دارد و...
با زیرنویس چسبیده
دو مربی رقص دست و پا چلفتی به یک مخترع عجیب کمک می کنند تا اختراع جدیدش را به فروش رسانده و به دختر مورد علاقه خود برسد...
یک کهنه سرباز جنگ جهانی اول ازدواج کرده و زندگی شادی را سپری می کند تا اینکه حادثه ای موجب می شود خاطراتی از زندگی پیشینش به یادش آمده و همه خاطرات پس از جنگ از ذهنش پاک شود...