مردی الکلی که به تازگی از زندان برلین آزاد شده، به دوست قدیمی خود و زنی غریبه در رسیدن به رویای خود برای ترک آلمان و رسیدن به زندگی بهتر در ویسکانسین می پیوندد...
نورمبرگ، سال 1828. پسر شانزده ساله اي که به نظر عقب مانده مي آيد، در حالي که يک کتاب دعا و يک نامه در دستش دارد، در وسط ميدان شهر پديدار مي شود. در نامه که بدون امضاست نوشته شده که اين پسر را دهقاني بزرگ کرده که ديگر توانايي نگه داري او را ندارد و خواسته او را «سواري شجاع» مثل پدرش بار آورند...