فیلم داستان شخصی بنام "ریوزو" و هفت سرسپرده اش می باشد که عاشق تقابل طایفه ای می باشند و میخواهند آخرین نبرد را با افراد یاکوزا به انجام برسانند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
کونو ماکوتو شخصی هست که دوست داره در زمان سفرکند ، اون میخواهد گذشته را تغییر بدهد . اما تغییر گذشته اتفاقاتی را در پی دارد و...
"گل دی.راجر" دزد دریایی قدرتمندی بود که صاحب ثروت و شهرت فراوانی بود. وقتی او دستگیر شد و در آستانه ی اعدام قرار داشت فاش کرد که گنج بزرگ او که "وان پیس" نام داشت جائی در "گرند لاین" مخفی شده است. 22 سال بعد از مرگ "راجر" پسری به نام "مونکی دی.لوفی" تصمیم گرفت تا یک دزد دریایی بشود و به دنبال گنج "راجر" برود تا پادشاه دزدان دریایی شود.
با زیرنویس چسبیده
نیشی پلیسی که همسرش مبتلا به سرطان خون است.یکی از همکارهای او حین ماموریت گلوله می خورد و مجبور می شود بقیه زندگی خود را روی ویلچر بنشیند.نیشی خود را برای این اتفاق مقصر می داند و سعی می کند از هر راهی که می تواند به او کمک کند...
"گوکو" با پسر تازه اش برگشته ، اما درست زمانيکه اوضاع دارد به روال عادي برميگردد، ماجرا ادامه پيدا ميکند. او با رو در رو شدن با دشمناني مثل "فريه زا"،"سل"،"بو" شايستگي خودش را ثابت ميکند وپي به نژاد خودش يعني"سايان" ميبرد. و قادر به دستيابي به فرم 3 سوپر سايان ميشود .افراد زيادي را ملاقات ميکند . همينطور دوستان و دشمناني پيدا ميکند اما با اين حال اينقدر وقت پيدا ميکند که يک خانواده را اداره کند و يک سايان الکي خوش مثل هميشه باشد.
با زیرنویس چسبیده
خاطرات از سه داستان علمی-تخیلی جداگانه تشکیل شده است. در داستان اول، چهار مسافر فضا وارد یک فضاپیما متروکه می شوند. در داستان دوم، یک دستیار آزمایشگاه بطور اتفاقی خود را تبدیل به یک سلاح بیولوژیکی کرده و در داستان آخر یک روز از زندگی در شهری که همه هدفش شلیک موشک به سمت هدفی نامرئی است به تصویر کشیده می شود...
با زیرنویس چسبیده
جهان به هرج و مرج کشیده شده تا جایی که مردگان به زندگی برگشته اند ، لذا گوکو و وگتا می بایست این وضع را سر و سامان دهند...
"بولما" یک دختر است که به دنبال دراگون بال های اسمانی می گردد و در این راه با صاحب یکی از این توپ ها به نام "کوگو" اشنا می شود و ...
داستان این سریال درمورد دختر بچهای پنج ساله است که یک سال بعد از تولدش پدر و مادرش را از دست داده و عمهاش سرپرستی او را بهعهده میگیرد. در واقع داستان از روزی شروع میشود که عمه «دتا» کاری در شهر فرانکفورت پیدا کرده و دیگر نمیتواند از «آدلاید» که همه او را هایدی مینامند نگهداری کند بنابراین تصمیم میگیرد که او را به نزد پدربزرگش که تنها فامیل اوست ببرد تا او مسئولیت سرپرستی از هایدی را به عهده بگیرد.