شمال غربى هند ، سال 1850 . سرگرد انگلیسى ، « جفرى ویکرز » ( فلین ) رودرروى « سورات خان » ( گوردون ) فرمانده ى دسیسه گر هندى مى ایستد. در این بین محبوبه ى « ویکرز » ، « السا کامبل » ( د هاویلند ) به برادر او ، « پرى » ( نولز ) دل مى بندد...
« تونى كامونتى » ( ميونى )، خلافكارى، خردهپا، آرامآرام با قتل و جنايت به خطرناكترين گنگستر شهر بدل مىشود...