داستان از این قرار است که "لایت یاگامی"، مرد جوانی که از جرم و بزهکاری بیزار است، تصادفاً دفتری پیدا میکند که رویش نوشتهشده "دفتر مرگ" (Death Note). در صفحهٔ اول دفتر توضیح دادهشده که اگر نام شخصی در دفتر نوشته شود و نویسنده در همانحال چهره شخص را در ذهنش مجسم کند، آن شخص پس از ۴۰ ثانیه خواهد مُرد. "لایت" در صدد استفاده از دفتر بر میآید…
پسری به نام اینویاشا که نیم انسان است و نیم شیطان، دنبال سنگ مقدسی است و در جریان پیدا کردن این سنگ عاشق دختری به نام کیکیو می شود و می فهمد که سنگ مقدس دست کیکیو می باشد و به او می گوید که من با قدرت این سنگ مقدس به انسان تبدیل میشوم و با هم زندگی می کنیم ولی بعد از مدتی کیکیو می فهمد که او می خواسته با قدرت سنگ مقدس به یک شیطان واقعی تبدیل شود و موقع دزدیدن سنگ مقدس با یک تیر مهر و موم شده او را به درختی آویزان می کند و...
با زیرنویس چسبیده
هیتومی کانزاکی، دانش آموز مقطع دبیرستان ناامید و محزون است و آرزو میکند که از روی دنیا ناپدید شود. آرزوی او به گوش گایا، شخصی از یک دنیای متفاوت میرسد. هیتومی بطرز جادویی به آن دنیا منتقل میشود و...
"گل دی.راجر" دزد دریایی قدرتمندی بود که صاحب ثروت و شهرت فراوانی بود. وقتی او دستگیر شد و در آستانه ی اعدام قرار داشت فاش کرد که گنج بزرگ او که "وان پیس" نام داشت جائی در "گرند لاین" مخفی شده است. 22 سال بعد از مرگ "راجر" پسری به نام "مونکی دی.لوفی" تصمیم گرفت تا یک دزد دریایی بشود و به دنبال گنج "راجر" برود تا پادشاه دزدان دریایی شود.
دنیایی که نابود شده و مردمی که در سایر سیارات منظومه شمسی زندگی می کنند . کشتی با نام Bebop که شغل ساکنان آن دستگیری مجرمان فراری و گرفتن جایزه آنهاست ، خود را Cowboy می نامند .
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
دختر جادوگر جوانی به دلایلی مجبور می شود مستقل زندگی کند. در این راه او خود را در زندگی سخت اجتماعی می بیند، که برای زندگی در این شرایط او از قدرت خود استفاده می کند و شروع به کار می کند، کاری که ماجراهای زیادی را برای او پیش می آورد. کار او پیک هوایی است...
سوباسا اوزارادو سالش بوده، به وسیله یه توپ فوتبال از مرگ نجات پیدا میکنه و از اون موقع فوتبال عشق همیشگی اون میشه. توی 12 سالگی سوباسا و مادرش به شهر نانکاتسو مهاجرت میکنن. اونجا سوباسا یک تیم فوتبال محلی رو میبینه و عضو تیم اون ها میشه و رقیبهای تازه پیدا میکنه ...
وقتی که ایچیمارو تتسونوسکه به خاطر دیدن حادثه قتل پدر و مادرش آسیب میبینه، حس انتقام جوییش باعث میشه که قدرت بخواد. در ۱۵ سالگی، تتنسونوسکه برای یکی از اعضای شینگومی شدن قبول میشه. با این حال، مهارت، هوش و احساساتی که جلوی تهدید جامعه و شینسگومی رو بگیره نداره. حتی با پشتیبانی برادرش تاتسونوسکه و دوست جدیدش در شینسگومی، میفهمه که برای عضو یک گروه تاریخی بودن با درد و خون مواجه میشه.