سریال درباره ی مقامات دولتی عجیب و غریب یه شهر توی ایالت ایندیانای آمریکاست که با اجرایی کردن یه سری پروژه سعی دارن که شهرشون رو تبدیل به شهر بهتری بکنند و …
سریال “Southland” در سال ۲۰۰۹ توسط شبکه NBC در هفت به روی آنتن رفت و نمایش موفقیت آمیزی داشت. علیرغم موفقیت این سریال NBC امتیاز پخش این سریال را از شروع پخش فصل دوم به کانال TNT فروخت ، داستان سریال در مورد گروهی پلیس است که هر کدوم در هر قسمت پرونده های مختلفی را بر عهده می گیرند، جذابیت اصلی سریال در لحن رئال و واقعی نهفته است که با توجه به فیلم برداری با دوربین دیجیتال و شیوه فیلم برداری با دست لحن رئال سریال بیشتر از بیش شده است. پلیسهای سریال هر کدام علاوه بر مشکلاتی که در اداره مواجه هستند در زندگی نیز با خانوادگی خود هم با مشکلاتی دارند...
این سریال بسیار زیبا در مورد نویسنده ای است به نام کاستل که تمام نوشته های او ترسناک و وحشتناک است و در همین حال در شهر قتلهای زنجیره ای شروع میشود که شباهت زیادی با نوشتههای او دارد و پلیس هم به این نویسنده مشکوک میشود…
کارلی میزبانی شو کمدی خود را به عهده دارد.سم و کارلی در این ویدیو شو سعی میکنند با شوخی و طنز پردازی شما را به خنده وا میدارند...
با زیرنویس چسبیده
سریال درباره متخصصین حرفه ای ای هست که توسط FBI گرد هم میان تا یه قاتل زنجیره ای رو گیر بیاندازند...
داستان این سریال در سال ۲۰۳۰ شروع میشود که شخصیت اصلی داستان تد مازبی (جاش رادنر) به پسر و دخترش خاطراتی را یادآوری میکند که منجر به ملاقات او با مادرشان (همسر تد) شد که داستان را از قسمت اول به گذشته برمیگرداند و خاطرات را نقل میکند.هر قسمت این سریال در واقع یه خاطره ای هست که تد موزبی براي پسر و دخترش تعریف می کنه...
داستان سریال در مورد ماجراهای روزانه یک خانواده ایرلندیِ کاتولیک می باشد. "شان" و "کلودیا" پدر و مادر این خانواده هستند که دارای سه فرزند قد و نیم قد می باشند. این دو علاوه بر اینکه باید به بچه های خود رسیدگی کنند، می بایست از پدر "شان" که زود در مورد همه چیز قضاوت میکند و همینطور برادر بیخیال و لا اوبالی اش نیز مراقبت کنند...
این سریال درباره سه خواهر است که دارای نیروهال جادویی هستن و با استفاده از نیروهای فوق العاده خود به جنگ با نیروهای شیطانی و پلیدی می پردازند...
داگ هفرمن زندگی خوبی دارد. یک زن زیبا به اسم کری، یک تلویزیون بزرگ که با دوستانش برنامههای تلویزیونی رو تماشا میکند. این خوشی ها ادامه دارد تا اینکه پدر کری (پدر زنش) که دیوانه و عصاب خورد است پیش آنها می آیند...