پاريس، قرن هفدهم. «سيرانو دوبرژراک» (دوپارديو)، شاعر و فيلسوفي است که دماغ بسيار بزرگي دارد و به همين دليل نمي تواند علاقه اش را به دختر عمويش، «روکسان» (بروشه) ابراز کند.«کريستيان» (پرز) هم که به «روکسان»علاقه دارد، از «سيرانو» مي خواهد تا از طرف او براي «روکسان» نامه هايي عاشقانه بنويسد...
راسل پسری است کودکی خود را تابستان ها در خانه ای در یکی از روستاهای فرانسه سپری میکرده است . حال او بزرگ شده و در حال تعریف کردن خاطرات خود از آن دوران است .
با دوبله فارسی
هر تعطیلات "مارسل" و خانواده اش به کلبه خود در پروونس می روند.او تپه های این ناحیه را دوست دارد.پیش از رسیدن به کلبه آنها نزدیک به پنج مایل پیاده روی دارند.با کمک یکی از دوستان پدرشان که معلم است،آنها می توانند با میانبری از حیاط یک خانواده عجیب و وارد شدن به یک کانال راه خود را کوتاه کنند...
سفير جمهوري ميراندا در امريکماي جنوبي (ري)، هم راه آقا (فرانکور) و خانم «ته ونو» (سيريگ) و خواهر «خانم ته ونو»، «فلورانس» (اوژيه)، براي شام وارد خانه ي «آقاي سنشال»(کاسل)مي شوند.اما از«خانم سنشال» (اودران) مي شنوند که يک روز زودتر رسيده اند...
آنتوان دوینل در حیاط بیرون آپارتمانش مشغول کار با گل های در حال مرگ است. او با کریستین که باردار است ازدواج کرده است از آن طرف او با یک زن ژاپنی رابطه دارد و ازدواج او را به خطر می اندازد...
دو فرد بی خانمان در سفری از کشور فرانسه به اسپانیا می روند. در بین مسیر آنها برای تهیه غذا التماس می کنند و از طرفی با تعصبات مسیحی عجیبی مواجه می شوند ...