اسکات پیلگریم با دختر رویاهای خود، رامونا فلاورز ملاقات می کند، اما می فهمد که باید هفت شریک سابق او را شکست دهد تا با او قرار بگذارد. سپس همه چیز پیچیده تر می شود.
در دنیایی که ابرقهرمان ها با سو استفاده از قدرت هایشان فساد را گسترش میدهند، یک گروه از پارتیزان ها به رهبری مردی بنام "بوچر" تصمیم می گیرند با فساد آن ها مقابله کنند...
چارلی مارتین که بخاطر یک اشتباه سه سال پیش از انجمن برادری اخراج شده بود، اکنون او و دوستان باقی مانده اش تصمیم دارند تا جایی که میتوانند افراد مختلف را برای یک مهمانی بزرگ جمع کنند و...
"پیتر" پس از انکار حضرت مسیح، مابقی زندگی خود را در عذاب گذرانده و همواره تلاش میکرده تا این گناهش را جبران کند. اکنون قرار است او به دستان "نرو" اعدام شود، اما...
شش نفر از اعضای یک سفیه ی فضایی بدون سرپرست، در دورترین نقطه ی فضا بیدار می شوند. حافظه ی آنها به طور کلی پاک شده است و هیچ خاطره ای از اینکه کی هستند و چطوری وارد سفینه شده اند، ندارند...
سریال بر اساس داستان واقعی شگفت آور از یک قاچاقچی مواد مخدر بنام چالرز فالکو ساخته شده است. وی دستگیر شد و سپس حق انتخابی به او دادند که یا به مدت 20 سال به زندان برود یا به داخل یکی از باندهای موتور سواری بدنام در آمریکا نفوذ کند. چارلز فالکو تصمیم گرفت به آن باند نفوذ کند و سپس سه سال آینده او به رهبری باند خطرناک موتور سیکلت Vagos رسید و...
سریال درباره ی دختری جوان به نام ماری استوارت (Mary Stuart) ملکه اسکاتلند هست. ماری نوجوان یک ملکه خودکام ، زیبا و احساسی است که تازه به قدرت رسیده. او همراه با ۳ دوست صمیمی خودش به فرانسه فرستاده میشه و برای تضمین اتحاد استراتژیک اسکاتلند ، با فرانسیس پسر جذاب پادشاه فرانسه نامزد میکنه ولی این پایان بازی نیست و داستان به سیاست و دین و برنامه هایی که به احساس و قلب ربطی نداره کشیده میشه...
کاراگاه مخفی، گریس، با نفوذ به یکی از بزرگترین گروه خلافکاران شهر بدنبال کسب اطلاعات درباره رئیس این گروه به نام جیمی بود که در این میان پسرش بدست افراد ناشناسی ترور میشود. گریس که خود را مقصر این اتفاق میداند حاضر است دست به هر کاری بزند تا قاتل فرزند خود را پیدا کند. اما از طرفی وضعیت روحی و روانی او در حد مطلوبی نیست و پلیس وی را بطور موقت از فعالیت کنار میگذارد اما گریس دست بردار نیست و سرخود بار دیگر وارد گروه خلافکاران میشود ولی اینبار مشکلات جدیتری در انتظار اوست...
داستان این سریال در دهه 60 قرن نوزدهم (سال های 1860) در محله ای به نام "پنج نقطه" در شهر نیویورک اتفاق می افتد یک جوان تنومند ایرلندی که مامور پلیس میباشد, وظیفه دارد تا پایداری صلح و آرامش محله اش را که محله ای کاملاً آشوب گر است و تمامی خلاف کاران و یاغیان در آن زندگی میکنند, هنگامی که در عین حال با مردم بالا شهر جزیره مان هاتان در حال تعامل میباشد, تامین کند