داستان در مورد زنی با گذشته ی غمناک است، که گذرش به شهری کوچک در مین می افتد، جایی که جادو و رمز و رازهای قصه ها به حقیقت پیوسته اند...
روز هالووین است و کارگر فروشگاه ویدئویی «استن هلسینگ» را ترک کرده است، همراه با دوست سابق ، بهترین دوست و یک رقصنده عجیب و غریب به شهری که توسط بزرگترین هیولاهای تاریخ سینما نفرین شده است، می روند...
"کریستوفر چنس" متخصص امور امنیتی، محافظ و کارآگاهی خصوصی می باشد، که با قرار دادن خود به عنوان سپر انسانی از مشتریان خود در مقابل ترور محافظت می کند. او به طور محسوس یا غیر محسوس مشتریان خود را که قرار است هدف ترور قرار بگیرند دنبال کرده و یا خود را در موقعیت آنها قرار می دهد و در لحظه ترور با زیرکی وارد عمل می شود و فرد یا افراد اجیر شده را از میان برمی دارد. او با دفتری خصوصی که توسط همکارش "وینستن" اداره می شود همکاری می کند و فردی مرموز و زیرک به نام "گوررو" با هنرنمایی "جکی ارل هیلی" نیز برای یافتن افرادی که در پشت پرده این ترور ها قرار دارند به او کمک می نماید. "کریستوفر چنس" با بازی “مارک ولی” مهارت “جک بائر”(۲۴) ، شوخ طبعی “جفری داناوان” (Burn Notice ) و خوش تیپی "جیمز باند " را یکجا دارد.
با زیرنویس چسبیده
درک تامپسون (دوین جانسون) که بازیگر بد اخلاق هاکی است در یکی از بازی ها دندان بازیکن تیم رقیب را می شکند و پس از آن نیز در جواب دخترش می گوید که پری دندان وجود ندارد. از سرزمین پریان ندا می رسد که او باید برای جریمه، یک هفته بعنوان یک پری دندان خدمت کند وتمام وسایل یک پری واقعی از جمله بال و عصا در اختیارش قرار می گیرد ...
"زوئی" دختر خانواده "گری استون" از ساکنان سیاره "کاپریکا" تنها شخصی از افراد خانواده است که به خدای یکتا اعتقاد دارد. او تصمیم دارد که به همراه همکلاسی هایش "لیسی" و "بن" به سرزمین "جمنون" فرار کند و فکر میکند که زندگی جدیدی در آنجا در انتظار اوست. او دختر بسیار باهوشی است و توانسته شبیه یا آواتار خود را بسازد. او آواتار خود را در کلوپ مجازی رها میکند و همراه دوستانش سوار قطار هوایی که به سمت "جمنون" میرود میشود. البته "لیسی" به همراه آنها نمیرود. "بن" طی یک ماجرای تروریستی قطار را منفجر میکند و "زویی" و جمعی از مردم در این حادثه تروریستی کشته میشوند. "لیسی" تنها کسی است که در مورد آواتار "زوئی" میداند. او از عینک دنیای مجازی استفاده میکند و به دیدار آواتار "زویی" میرود. آقای "گری استون" ، پدر "زویی" که یک مهندس روباتیک است به این ماجرا پی میبرد و "لیسی" را وادار میکند که او را پیش آواتار "زوئی" ببرد.
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...
دو برادر به دنبال پدر گمشده شان هستند، مردی که آنها را بزرگ کرده و به آن دو آموزش داده که چگونه در مقابل نیروهای ماورای طبیعی بجنگند...
داستان سریال " اسمالویل " پس از بارش شهاب سنگ در شهر کوچک مدیاراک اتفاق می افتد که مردمان شهر قدرت های ماوراءطبیعی پیدا میکنند.همان زمان زوجی که بچه دار نمیشوند در همان شهر کودکی را پیدا میکنند و تصمیم به بزرگ کردن آن میگیرند.کودکی به نام کلارک با بازی " تام ولینگ " که در گذر زمان متوجه قدرتهای استثنایی و ماوراءطبیعی خود میشود. سریال ده فصلی " اسمالویل "از موفقترین سریال های امریکایست که " تام ولینگ " در کنار " آلیسون مک " و " مایکل روزنبام " نقش آفرینی میکند .