یک سرباز سابق نیروهای ویژه رهبری یک گروه از مزدوران را بر عهده می گیرد که می خواهند از جزیره ای در دریای چین گنجینه ای را به سرقت ببرند...
یک معلم مقطع دبیرستان که متعلق به محله ای جنجالی از شهر واشنگتن دی.سی می باشد تبدیل به یک ابرقهرمان پرقدرت شده و به جان گروه هایی می افتد که خیابان ها را به آشوب میکشند...
عده ای پیاده نظام که بیشترشان را سیاه پوستان تشکیل می دهند ، از جنگ اسپانیا و آمریکا با مقدار زیادی طلا باز می گردند.آنها به غرب سفر می کنند جائی که سردسته آنها در جستجوی مردی است که پدر او را بدون مجازات اعدام کرده است...
دو آتش نشان به نام های وینس و دان نقشه ای در دست دارند که آنها را به سمت یک مخفیگاه پر از شمش طلای دزدیده شده در شرق سنت لوئیس میبرد. اما آنها خبر ندارد که آن مکان قلمرو یک گروه از ارازل و اوباش بی رحم می باشد...
مارتین پین مجری برنامه های رادیویی و تلویزیونی است که در محله دیترویت زندگی می کند. وی همچنین دوست دختری به نام گینا واترز دارد. مارتین برای ایستگاه رادیویی WZUP کار می کند، همچنین پس از آن برای یک برنامه تلویزیونی عمومی در شبکه 51 کار مجری گری می کند. تمرکز سریال بیشتر بر روی شخصیت خود رای مارتین است. او به اکثر اطرافیانش بد دهنی می کند و با بی ملاحظگی با آن ها برخورد می کند. اما با همه این رفتار ها مارتین خیلی آن ها را دوست دارد، اما آنها متوجه این موضوع نمی شوند و مدام از دست او ناراحت می شوند تا اینکه...
با دوبله فارسی
ويتنام، سال 1969. «لوک» (وان دام) از دستور مافوقش، «گروهبان اسکات» (لوندگرن) براي کشتن دو ويتنامي بي گناه سر باز مي زند، و درگيري بين اين دو، منجر به کشته شدن هر دو مي شود، و اجسادشان را ميان يخ به امريکا باز مي گردانند. صحراي نوادا، زمان حال. «لوک» و «اسکات» همراه گروهي از سربازان که همگي به طور مصنوعي به حيات بازگشته اند ـ و حالا سربازان همگاني نام دارند ـ مأموريتي مشکل را به انجام مي رسانند...
فرانک لمبرت و کارول فاستر زوجی با سه فرزند هستند که در جامائیکا با هم ازدواج میکنند. فرزندان آنها از این ازدواج خشمگین هستند و در شهر پورت واشینگتن با چالشهای یک خانواده ترکیبی روبرو میشوند.
(مارتین لارنس، جان ویترسپون، جدا جونز) در یک کلوپ کمدی لس آنجلس روی موضوع جنسیت ، روی صحنه و پشت صحنه تمرکز می کنند...
" ویل" پسری از محله فقیر نشین "فیلی" است که توسط مادرش برای زندگی به خانه یکی از اقوام ثروتمند خود در "بل ار" فرستاده می شود. خانواده "بنک" یکی از ثروتمند ترین خانواده های منطقه هستند که در خانه مجلل خود زندگی می کنند. ولی ورود "ویل" نظم اشرافی که در این خانه حاکم بود را به هم می زند. او که بچه خیابان و موزیک رپ و رفص و آواز است با دیگر افراد خانه از بچه ها گرفته تا والدین تفاوت زیادی دارد. شیوه حرف زدن او شیوه خیابانی و رنگین پوستیست در جایی که خانواده "بنک" بسیاری از کلمات و رفتار "ویل" را بسیار وقیحانه می نامند. با گذشت زمان این دو نوع طرز فکر و دیدگاه بیش از پیش به هم نزدیک می شوند ولی رفتارهای این جوان پرشور در این خانواده اشرافی همچنان مایه خنده هست.
روح یک زندانی که مدت زمان زیادی از مرگش می گذرد بازگشته تا با کشتن فرمانده جدید زندان، انتقام بگیرد...