دانلود فیلمهای لوئیجی آنتونیو گوئرا(Luigi Antonio Guerra)

«هیل» و «اسپنسر» دو کشیش هستند که همزمان با تبلیغ آموزه‌های دینی خود در میان قبایل بومی، در یک کشتی اروپایی به فروش فلفل و قهوه هم مشغول هستند اما ...

"ایپولیتا" زنی فلج است که پس از مرگ مادرش دچار مشکلات روانی شده است. سرنوشت شوم و مداخله یک روانشناس او را وادار می کند تا زندگی گذشته اش به عنوان یک ساحر را بیاد بیاورد و...

داستان اصلی فیلم در مورد مردی است که عاشق زنی که برده اش می شود. بعد از اینکه اقدامات احمقانه مرد باعث جدایی آن ها می شود، او به جستجوی زن می پردازد...

سیلویا دانشمندی است که توهمی عجیب و غریب مربوط به خودکشی غم انگیز مادرش مدام به سراغش می‌آید و...

سیزده سال پس از نجات یافتن از اردوگاههای کار اجباری جنگ جهانی دوم، "لوسیا" با شکنجه گر خود که اکنون در یک هتل کار می کند برخورد کرده و رابطه دیوانه وارشان دوباره آغاز می شود...

«جیک بیرگارد» مردی میانسال است که زمانی معروف ترین هفتیرکش غرب بوده، حالا تصمیم دارد برای استراحت به اروپا برود. اما یک هفتیرکش جوان و بی کله معروف به «هیچکس» بدنبال جیک است تا قبل از بازنشسته شدن، او را در رویارویی با یک گروه خلافکار ۱۵۰ نفره که به «دسته وحشی ها» شهرت دارند، یاری کند...

دو آمریکایی پس از دستبرد زدن به یک جواهر فروشی در کانادا، نزدیک مرز آمریکا قرار می گذارند تا غنائم بدست آمده را تقسیم کنند. یکی از آنها دچار حادثه شده و در یک مسافرخانه گرفتار می شود...

دختر یک سیاستمدار بریتانیایی متهم به کشتن همسایه خود پس از اینکه شاهد قتلش در خواب بود، می‌شود... ..

"جو" پس از مرگ پدرش به غرب وحشی میرود تا تبدیل به یک مرد واقعی شود. او از اسلحه، دعوا و خشونت بیزار است و عاشق شعر خواندن است. همچنین دوچرخه را به اسب ترجیح می دهد. سه معلم او هرکاری میکنند نمی توانند آموزش های لازم برای جنگیدن و دفاع را به او یاد دهند، تا اینکه "جو" عاشق یک دامدار جوان می شود و بخاطر حسادت مردی مسلح بنام "مورتون" به عشق آنها، تصمیم میگیرد از خود دفاع کند...

یک خلافکار بنام "یوگو" پس از خارج شدن از زندان کارفرمای سابقش، "روکو"، را ملاقات می کند. "روکو" یک بیمار روانی است و از شکنجه و خشونت بسیار لذت میبرد. هر دوی آنها گنگستر هستند و پلیس معتقد است که "یوگو" 300,000 دلار را مخفی کرده است، پولی که باید به رئیس یک سندیکای مواد مخدر میرسید...