گروهي نوجوان که کابوس هايي مشابه درباره ي شخصيتي واحد به نام «فردي کروگر» (انگلاند) مي بينند، در يک بيمارستان رواني تحت مداوا قرار مي گيرند. اغلب مسئولان بيمارستان اظهارات نوجوانان را در مورد واقعي بودن «فردي» نمي پذيرند و اين امر به افزايش شمار قربانيان او مي انجامد.
با زیرنویس چسبیده
«ریک گاسکو» (تام هنکس) قرار است به زودی با «دبی تامپسون» ازدواج کند. دوستان ریک تصمیم می گیرند برای آخرین بار یک مهمانی مجردی برای او ترتیب دهند، اما طولی نمی کشد که کنترل اوضاع از دستشان خارج می شود...
با زیرنویس چسبیده
دختري انگليسي به نام «لوسي هاني چرچ» (بانم کارتر) طي سفري به ايتاليا با مرد جواني به نام «جرج» (سندز) آشنا مي شود و مدت ها بعد مي فهمد که با وجود تمام تلاش هايش براي پنهان کردن عواطفش واقعا دل باخته او شده است.
با زیرنویس چسبیده
«جودا رزنتال» (لندو)، چشم پزشکي که مورد احترام خانواده، دوستان و هم کارانش است، در خفا با «دولورس» (هيوستن) رابطه دارد. «دولورس» که از پنهان کاري خسته شده، تهديد مي کند که رابطه شان را بر «ميريام» (بلوم)، همسر «جودا» آشکار خواهد کرد. «جودا» نگران و دستپاچه با ترغيب برادرش که با تبهکاران در ارتباط است، به کشتن «دولورس» رضايت مي دهد.
با زیرنویس چسبیده
پدر و نامادري دختر نوجواني به نام «سارا» (کانلي)، او را در خانه گذاشته اند تا از برادر نوزادش «توبي» (فراود) مراقبت کند. گروهي جن با استفاده از اين فرصت، «توبي» را مي ربايند، و سر دسته شان، «جارت» (بويي)، به «سارا» مي گويد که فقط سيزده ساعت فرصت دارد تا از هزار تويي که به شهر اجنه مي رسد، بگذرد اگر موفق نشود، برادرش هم جن خواهد شد.
کامبوج، سال 1975. با ورود خمرهاي سرخ به پنوم پن، «سيدني شابرگ» (واترستن)، خبرنگار آمريکايي، و ديگر روزنامه نگاران خارجي به يک اردوگاه جنگي منتقل مي شوند و شاهد اعدام عده اي از اسيران هستند. پس از آن که «ديت پران» (نگور)، راهنما و مترجم «سيدني» خمرهاي سرخ را متقاعد مي کند تا روزنامه نگاران را رها کنند، اين عده به سفارت فرانسه پناه مي برند.
با زیرنویس چسبیده
کارآگاه نيويورکي، «نيک کانکلين» (داگلاس)، و هم کارش، «چارلي وينسنت» (گارسيا)، خلافکار ژاپني، «ساتو» (ماتسودا) را که خود دستگير کرده اند به اوزاکا مي برند. اما «ساتو» در همان فرودگاه با کمک افرادش مي گريزد و «کانکلين» مي کوشد که بار ديگر او را گرفتار کند...
با زیرنویس چسبیده
نيويورک، سال 1947. زن مهاجر لهستاني، «سوفي» ( استريپ ) از بازماندگان اردوگاه ها ي مرگ نازي هاست که پس از مهاجرت به امريکا تحت مراقبت مردي به نام «نيتان» ( کلاين ) قرار گرفته است. در حالي که «نيتان» تعادل رواني ندارد و خود «سوفي» نيز سخت درگير خاطرات دردناک است.
با زیرنویس چسبیده
این فیلم کمدی قصد دارد به بزرگترین پرسش هستی پاسخ دهد: معنی زندگی چیست؟ چند داستان به ظاهر بي ارتباط با يکديگر، درباره ي مرگ و زندگي، در مراحل مختلف...
داستان فیلم درمورد یکی از تیره ترین دورههای تاریخ دنیا میباشد. این فیلم افسانه شاه آرتور را برای باری دیگر به تصویر می کشد...