با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
«فرانک هاريگن» (ايست وود)، مأمور مخفي کهنه کار آمريکايي، در حال تحقيق در باب تهديد احتمالي به جان رئيس جمهور امريکاست و خيلي زود مردي به نام «بوت» (مالکوويچ) با «هاريگن» تماس مي گيرد و مي گويد که خيال دارد رئيس جمهور را بکشد...
نيو اورليانز. شغل «اميل فوشون» (هنريکسن)، مردي ثروتمند و آراسته، سازمان دهي تعقيب و کشتن آدم هاست. «ناتاشا» (باتلر)، دختر يکي از قربانيان او، وارد شهر مي شود تا دنبال پدرش بگردد و با ملواني بي کار به نام «چنس بودرو» (وان دام) آشنا مي شود که از او برابر تهديد اشرار دفاع مي کند و سپس در راه يافتن قاتلان پدرش ياري اش مي دهد...
با زیرنویس چسبیده
دهه ي ۱۹۶۰، محله ي ايتاليايي نشين در منطقه ي برانکس نيويورک. پسر بچه اي به نام «کالوجرو» (کاپرا) هم راه با خانواده اش در همسايگي نوشگاهي زندگي مي کند که پاتوق «ساني» (پالمينتري) و دارو دسته ي مافيايي اش است؛ همان جايي که «لورنزو» (دنيرو)، پدر «کالوجرو» هشدارش داده که آن طرف ها نپلکد...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
داستان از شهر هالوین آغاز می شود. شهر وحشت و کابوس کودکان. شهری که هیولا های ترسناک کودکان در آن سکونت دارند. اما آنان بد جنس نیستند و اما سیر اصلی داستان با جک یا پادشاه کدو تنبل ها که اسکلتی خوش تیپ و جذاب است رنگ می گیرد. این که جک از کار های همیشگی اش خسته شده و در جست و جوی سالی متفاوت پا در شهری دیگر می گذارد و بعد از دیدن جشن کریسمس تصمیم می گیرد کریسمس آن سال را خود رهبری کند. غافل از این که ...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
فیلم فهرست شیندلر، داستان واقعی مقطعی از زندگی «اسکار شیندلر»، سرمایه دار آلمانی در خلال جنگ جهانی دوم است. اسکار شیندلر در ابتدا با استفاده از شرایطی که جنگ فراهم آورده بود، یهودیان را به عنوان کارگر برای کارخانه اش انتخاب میکند تا پول کمتری برای استخدام کارگر داده باشد و درآمد بیشتری بدست آورد. او نیز مانند سران حزب نازی فردی فرصت طلب و اهل عیش و نوش است. او به طور پیوسته در تلاش است تا با سران نازی ارتباط برقرار کند تا در این شرایط بیشترین نفع را ببرد.
"توماس بکت" یکی از سربازان سرسخت ارتش آمریکا است که در حال انجام عملیاتی در جنگل پاناما می باشد. وظیفه او مقابله با شورشیان بوسیله مهارت تک تیراندازیاش است...
با زیرنویس چسبیده
«دار تانیان» (اودانل) و سه تفنگدار ـ «آرامیس» (شین)، «آتوس» (ساترلند) و «پورتوس» (پلات) ـ با توطئه های «کاردینال ریشلیوی» مکار مقابله می کنند...
مسينا، سيسيل. «دون پدرو» (واشينگتن) و مردانش پيروز مندانه از جنگ باز مي گردند. دوستان نزديک «دون پدرو»، «کلوديو» (لنرد)، «بنديک» (برانا) و برادر ناتني «دون»، او را هم راهي مي کنند. «بي يتريس» (تامپسن)، خواهرزاده ي فرماندار مسينا و «بنديک» به هم قول مي دهند که هرگز ازدواج نخواهند کرد. او «دون پدرو» با توطئه چيني مي کوشد اين دو را دل باخته ي هم کند...
جنوب غربی امریکا، سال 1885. گروه کوچکی از آپاچی های چیریکاهوا به رهبری «جرانیمو»، تنها قبیله ی سرخ پوستی هستند که هنوز به دولت امریکا تسلیم نشده اند...