یک زن ستیز بی رحم، که یک فا*شه خانه را اداره می کند، دچار مشکلات زیادی با خود می شود، دردهای مزمن و مشکلاتی به همکارانش و...
"جک مک کن" پس از پانزده سال جستجو و در نهایت پیدا کردن یک کوهستان طلا در سال 1925، تبدیل به یکی از ثروتمندترین مردان دنیا می شود. سالها بعد در سال 1945، او در جزیره خود در تجمل زندگی می کند. اما ثروتش آرامش را از او گرفته و گرفتار "هلن" همسر الکلی اش کرده است...
مشاوران رئيس جمهور توصيه ي «جان مکيتريک» (کولمن) مبني بر استفاده از کامپيوتر WOPR را براي کنترل و هدايت جنگ هسته اي مي پذيرند. همزمان در سياتل، نوجواني به نام «ديويد لايتمن» (برادريک) که با کامپيوتر شخصي خود به انجام کارهاي شگفتي موفق شده، هنگام جست و جو در بازي هاي کامپيوتري با کلمه ي عبور «جاشوآ» به WOPR راه پيدا مي کند.
فیلم روایتگر داستان غمگین دختری کوچک است که در شهری در شمال زندگی می کند. او محسور راز و رمز های جنوب که به نظر می رسد در شخصیت پدرش نهفته است می شود و...
یک اسکناس 500 مارکی تقلبی از شخصی به شخص دیگر و از فروشگاهی به فروشگاه دیگر منتقل می شود تا اینکه به دستان یک انسان بیگناه می افتد، کسی که پس از این ماجرا تبدیل به یک جنایتکار و قاتل می شود...
"جس" باید به سرعت از لاس وگاس خارج شده و برای رفتن به لس آنجلس یک اتومبیل سرقت کند. در راه او به یک افسر پلیس شلیک می کند. وقتی به لس آنجلس می رسد چند روزی با "مونیکا" که به تازگی با او آشنا شده می گذراند و با گذشت زمان پلیس به او نزدیک می شود...
در سال 1942 "جک سلیرس" سربازی بریتانیایی وارد اردوگاه زندانیان ژاپنی می شود.اردوگاه توسط "یونوی" که اعتقاد محکمی به نظم،شرافت و افتخار دارد اداره می شود.به اعتقاد او زندانیان متفقین که تسلیم شدن را در عوض خودکشی انتخاب می کنند ترسو هستند.یکی از زندانیان که مترجم است تلاش می کند طرز فکر ژاپنیها را توضیح دهد اما به عنوان خیانتکار شناخته می شود...
چیچ و چونگ به یک مهمانی سلبریتی در آمستردام دعوت می شوند. اما وقتی به آنجا می روند متوجه می شوند کسی که انها را دعوت کرده بود همه پول ها را بالا کشیده و...
دهکده اي دور افتاده در تپه اي پايين کوه ناراياما. آخر زمستان، قرن نوزدهم. مردم دهکده دچار قحطي شده اند و مطابق رسوم، پسر بزرگ خانواده بايد والدينش را در هفتاد سالگي به قله ي کوه ناراياما برساند تا در آن جا از گرسنگي بميرند. اما «اورين» (ساکاموتو) در شصت و نه سالگي هم چنان سرحال است.
نيويورک. «ميريام» (دونوو) و محبوبش، «جان» (بويي)، با کشتن آدم ها و نوشيدن خون آنان، مانع پيري و مرگ خود مي شوند («جان» در قرن هجدهم با «ميريام» آشنا شده و «ميريام» مصر باستان را به ياد مي آورد) با وجود اين، نشانه هاي پيري در «جان» نمودار مي شود.