مادر خانواده به تعطیلات تابستانی می رود.بچه ها ابتدا خوشحال می شوند اما پس از مدتی متوجه می شوند که مادرشان پرستاری بی رحم برای مراقبت از آنها استخدام کرده است.وقتی پرستار به دلیل حمله قلبی از دنیا می رود آنها جسدش را به سردخانه منتقل می کنند اما بعدها متوجه می شوند که تمام پولی که داشتند در کیف او بوده...
«ميچ رابينز» (کريستال)، «اد فوريلو» (کربي) و «فيل برکوييست» (استرن) که هميشه تعطيلات سالانه شان را با هم مي گذرانند، امسال تصميم گرفته اند سوار بر اسب همراه با عده اي توريست ديگر و به راهنمايي «کرلي» (پالانس)، «جف» (سيکور) و «تي. آر.» (هالو)، گاوچرانان غيرقابل اعتماد، با يک گله از نيومکزيکو به کلرادو بروند.
بازیگر بلند پرواز یک برنامه تلویزیونی با تهیه کننده اش دست به یکی میکند تا ستارهی طولانی مدت این برنامه را برکنار کند و خودش جای او را بگیرد، اما همه چیز طبق نقشهی آنها پیش نمی رود …
«هادسن هاک» (و يليس)، سارقي است فرز و معروف که تازه از زندان سينگ سينگ آزاد شده است. «گيتس» (هريس)، مأموري که آزادي مشروط او را امضا کرده، به او پيشنهاد دزديدن مجسمه ي گران قيمت و با ارزش اسبي را مي دهد که از آثار «لئوناردو داوينچي» است و قرار است در يک حراجي به مزايده گذاشته شود...
زنی جوان که تلاش می کند با مادر سختگیر و همسری خیانت کار کنار بیاید با از راه رسیدن دوست دوران کودکی اش به آرامشی بسیار دست می یابد و...
با زیرنویس چسبیده
«لوسی» بعنوان پیشخدمت در رستوران فست فود کار می کند و با دوستش «جیمی» که یک نوازنده است مشکلاتی دارد. «تلما» با «داریل» ازدواج کرده، مردی که دوست دارد همسرش مدام در آشپزخانه بماند، تا او بتواند تلوزیون تماشا کند. روزی «تلما» و «لوسی» تصمیم می گیرند زندگی عادی شان را کنار بگذارند و با ماشین به جاده بزنند. اما در این سفر «لوسی» مردی که «تلما» را تهدید کرده است را می کشد، و از این رو آن دو تصمیم می گیرند به مکزیک بگریزند، اما طولی نمی کشد که پلیس آمریکا دستگیرشان می کند.
دامین مرده است ، اما در اینده به طرز شگفت آوردی در قالب دختری به نام دالیا که توسط دو وکیل به فرزند خواندگی گرفته شده است متلولدمیشود...
"جو هاف" پلیس سرسختی است که تلاش می کند به یک گروه خطرناک موتورسواری نفوذ کند. اف بی آی او را وادار می کند تا به یک گروه خطرناک که از دستگیر شدن رهبر خود بسیار خشمگین هستند نفوذ کند و...