آنا کالمن یک بازیگر موفق است که در پیدا کردن مرد رویایی خو تسلیم شده است.او زمانی که گریم خود را پاک می کرده و با خواهرش در این مورد صحبت می کرد ، با فیلیپ آدامز آشنا می شود.او وقتی متوجه می شود فیلیپ جذاب،باهوش و خوشتیپ است کنترل خود را از دست می دهد و...
در سال 1944، گروهانی از سربازان آلمانی در جبهه های روسیه از ترس و سختی جنگ به ستوه آمده اند. در این زمان مرخصی که "سرباز ارنست گروبر" مدتها منتظرش بود مورد قبول واقع می شود. او پس از بازگشت به خانه در آلمان متوجه بمباران می شود. وقتی او با نا امیدی به دنبال پدر و مادر خود می گردد با "الیزابت کروس" برخورد می کند و...
در روزهای منتهی به پایان جنگ جهانی دوم، دو سرباز آمریکایی که در جنوب فرانسه می جنگند، عاشق زنی آمریکایی می شوند. پس زمینه او حقایق زیادی در مورد آن دو را فاش می کند و...
"اینار" و "اریک" دو برادر ناتنی وایکینک هستند.یکی از آنها در گذشته مبارزی بزرگ و دیگری برده بوده اما هیچیک از هویت واقعی طرف مقابل اطلاعی ندارند.وقتی تاج و تخت بریتانیا برای تصاحب آماده می شود،دو برادر برای رسیدن به آن با یکدیگر مبارزه می کنند و...
"کلینت هالیستر" با کمک "مارشال جیک وید" از زندان موفق به فرار می شود."جیک" پس از اینکار او را ترک می کند اما مجبور می شود او را برای پیدا کردن گنجی که پیشتر مخفی کرده راهنمایی کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
پلیسی در یک تعقیب و گریز بروی پشت بام های سان فرانسیسکو کشته می شود و باعث مرگ، کارآگاه اسکاتی فرگوسن است. وی از ارتفاع بشدت می ترسد. او که دچار عذاب وجدان شده است از تشکیلات پلیس بیرون می آید و برای آرامش یافتن به محبوبه اش میچ روی می آورد. میج سعی دارد با مراقبت و دلداری اسکاتی را به خود بیاورد. یکی از رفقای دوران دانشکده، اسکاتی را استخدام می کند تا همسرش را که تمایل به خودکشی دارد را تعقیب کند. ولی رفقیق اسکاتی در واقع تصمیم به کشتن زنش را دارد. همسری که اسکاتی دنبال می کند، در حقیقت معشوقه ی رفیق اسکاتی ” مادلن” است. در حالی که اسکاتی و مادلن به سوی یک بازی موش و گربه ی مرگبار کشیده شده اند، اسکاتی سر از پا نشناخته عاشق مادلن می شود.
یک کهنه سرباز از جنگ کُره به خانه بازگشته و کسب و کار خانوادگی اش را به دست می گیرد. زمانی که یک گنگستر بزرگ سعی میکند کسب و کار آنها را تصاحب کند، او باید به مبارزه اش برود...
برادر همسر آقای "هیلوت" در کارخانه پلاستیک سازی کار می کند.برادر زاده او در خانه ای بزرگ شده که همه چیز به طور خودکار عمل می کند.برای جلوگیری از ثائیر او بر روی پسرش،کاری برای آقای "هیلوت" در کارخانه پیدا می کند...
وقتی "جاناتان هارکر" به قلعه "دراکولا" حمله می کند،او به شهری در نزدیکی سفر کرده و شروع به شکار خانواده نامزد "هارکر" می کند.تنها شخصی که می تواند در مقابل او قرار بگیرد،"دکتر ون هلسینگ" دوست قدیمی "هارکر" و شاگرد خوناشامها است که مصمم است "دراکولا" را هر طور که شده نابود سازد...
پس از اینکه کارفرمایش توسط دامداران رقیب کشته می شود،یک گاوچران جوان قسم می خورد انتقام مرگ او را بگیرد...