"جانی مک کوئین" رهبر یک سازمان مخفی ایرلندی،در خانه "کتلین" و مادرش مخفی شده تا نقشه سرقتی که بودجه مورد نیاز برای ادامه فعالیتهایش را تامین می کند را طراحی کند. در این حین اوضاع به هم ریخته و او زخمی می شود...
"ریپ مرداک" و "جانی دارک" در راه واشنگتن هستند اما "جانی" ناپدید شده و جسدش پیدا می شود. "ریپ" متوجه می شود "جانی" متهم به قتل شده و تصمیم می گیرد واقعیت را کشف کند...
یک استاد موسیقی به نام "کریستین ردکلیف" تصور می کرد "کارل نواک" در جنگ کشته شده است. "کریستین" او را بسیار دوست داشته و اصرار به ازدواج با او دارد. در مراسم پذیراییشان؛ معشوق سابقش به "کارل" پیشنهاد اجرای تنها در کنسرت جدیدش را می دهد و...
زنی که متهم به قتل نامزد پزشک خود است، خواهری دوقلو دارد. وقتی هر دو خواهر عذر موجه برای شب قتل دارند، روانشناسی برای کمک به کارآگاه مسئول پرونده فراخوانده می شود. بوسیله انجام چند آزمایش او متوجه می شود قتل کار کدام خواهر است و عاشق خواهر بیگناه می شود…
در دوران جنگ جهانی دوم،سرویس مخفی متفقین به اطلاعاتی دست می یابد که نشان می دهد آلمانها بر روی انرژی هسته ای تحقیق کرده تا به ساخت بمب اتمی دست پیدا کنند.دانشمندی به نام "آلوا جسپر" توسط دفتر سرویسهای استراتژیک فراخوانده می شود تا همکار قدیمی اش "دکتر کاترین لودور" را به آمریکا ببرد.اما ماموریت او شکست خورده و...
با زیرنویس چسبیده
« فيليپ مارلو » ( بوگارت )، كارآگاه خصوصى، مأمور میشود تا درباره ى حق السكوت بگيرى كه عكسهاى نامناسبى از دختر يك ژنرال بازنشسته و ثروتمند در اختيار دارد، تحقيق كند...
با زیرنویس چسبیده
«آلیسشا هیوبرمن» ( برگمن ) دختر یک جاسوس نازى دستگیر و محکوم شده، به «دولین» ( گرانت )، مأمور مخفى امریکایى دل میبازد. دولین، آلیشا را به کمک میطلبد و او هم میپذیرد تا نقش عنصر نفوذى در تشکیلات دشمن را بازى کند و با «الکساندر سباستیان» ( رینز ) مأمور نازى رابطه برقرار کند...
وقتی "جانی" از نیروی دریایی به خانه بازمی گردد،شاهد رابطه همسرش "هلن" با دوست پسرش "ادی" مالک کلوپ شبانه "کوکب آبی" می شود."هلن" اعتراف می کند مصرف بی از حد الکلش موجب مرگ پسرشان شده است.او اسلحه اش را به طرف "هلن" نشانه می رود اما...
یک دختر ساده روستایی توسط یکی از اقوام ثروتمندش استخدام می شود تا در عمارت بزرگش از دختر جوان او مراقبت کند و...
« فرانك چمبرز » ( گارفيلد ) ، غريبهى سرگردان ، در يك كافهى كنار جاده با صاحب آن « نيك اسميت » ( كلاوى ) و همسرش ، « كورا » ( ترنر ) آشنا مىشود ، آن جا به عنوان كارگر استخدام مىشود و پنهانى با « كورا » رابطه برقرار مىكند...