پس از دعوا با یکی از دو همسرش، "چارلی" با "ادنا" برخورد کرده در حالیکه دو همسرش بخاطر بستنی با هم بحث می کنند و...
یک ولگرد، کیف دستی دختری را می دزدد، اما زمانی که میخواهد جیب چارلی را بزند، سیگار و کبریتش را از دست می دهد و...
"چارلی" هنگام قدم زدن با سگ خود، در حالیکه از یک اردوگاه تمرینی که به دنبال یک رقیب بوکس هستند عبور می کند، یه نعل اسب خوش شانسی پیدا می کند. پس از مشاهده باخت چند نفر، او نعل را در دستکش خود گذاشته و مسابقه را برنده می شود و...
چارلی در تلاش است تا نقشی در ساخت یک فیلم داشته باشد. در ادامه مشکلاتی سر راهش قرار میگیرد که امیدش را از دست می دهد. زمانی که یکی از بازیگران سر صحنه حضور نمی یابد، چارلی فرصتی پیدا می کند تا به خواسته اش برسد و...
گروه فیلمبرداری می خواهند از مسابقه اتومبیلرانی فیلم بگیرند، اما چارلی به جلوی دوربین می آید، ژست می گیرد و نمی گذارد آنها کارشان را بکنند. کارگردان او را کنار می کشد اما چارلی دوباره برمی گردد و این باعث درگیری آن دو می شود.
گروهی راهزن راه قطاری را بسته و به آن دستبرد می زنند.آنها پس از این دستبرد توسط کلانتری تعقیب می شوند و...
در این فیلم چند فضانورد وارد سفینه ای می شوند که از دهانه ی یک توپ به سمت ماه شلیک می شود، این سفینه یک راست می خورد توی چشم چهره ی انسانی ای که روی ماه تصور شده است...
دیوید، خدمتکار یک بیمارستان، داستان وحشتناک ربوده شدنش و بازی وحشتناکی را که مجبور به انجام آن شده بازگو می کند...
داستان این انیمیشن پر از احساس حکایت وداع پدر و دختری است که هیچگاه یاد یکدیگر را فراموش نمی کنند و حتی با گذشت زمان طولانی، از انتظار برای دیدار دوباره نا امید نمی شوند…