«جادي» (ويتاکر)، سرباز سياه پوست انگليسي را اعضاي ارتش آزاديبخش ايرلند مي ربايند و محکوم به اعدام مي کنند. «فرگوسن» (ري)، مأمور اجراي حکم، عامدانه به «جادي» مهلت فرار مي دهد. با اين همه «جادي» برحسب تصادف کشته مي شود. حالا «فرگوس» به لندن مي رود و سراغ «ديل» (ديويدسن)، دوست «جادي» را مي گيرد...
با زیرنویس چسبیده
«خوزه» پسر خانواده ای نسبتا ثروتمند است که با دختری از طبقه پایین تر بنام «سیلویا» (کروز) رابطه دارد. بعد از باردار شدن سیلویا، خوزه بر خلاف میل والدینش به این دختر وعده ازدواج می دهد. مادر خوزه، برای بر هم زدن این رابطه مردی جذاب بنام «رائول» (باردم) را اجیر می کند تا سیلویا را اغوا کند...
کاليفرنيا، سال 1930. در اوج بحران اقتصادي امريکا، دو کارگر کشاورزي دوره گرد به نام هاي «لني» (مالکوويچ) که مردي است غول پيکر و کند ذهن، و رفيق تيز و حاضر جوابش، «جرج» (سينيسي)، در شهري جديد در يک مزرعه ي دامپروري کاري پيدا مي کنند. اما «کرلي» (سيماسکو)، پسر صاحب مزرعه از همان نگاه اول از آن دو بدش مي آيد و مدام دنبال بهانه مي گردد تا با «لني» دعوا راه بيندازد.
مردی اشراف زاده بنام «اورلاندو» ، به خواسته ی ملکه الیزابت اول، برای همیشه جوان مانده است. فیلم ماجرای زندگی او را در طی چندین قرن جوانی به تصویر می کشد...
"لئو لوزان" جوان بین دو دنیا گیرافتاده است، ساختمانی کثیف که به همراه خانواده مشکل دارش در آن زندگی می کند و دنیایی خیالی که بوسیله نوشته هایش برای خود ساخته است. در حالیکه او بزرگ شدن را تجربه می کند، احساسش نسبت به هر دو دنیا دستخوش تغییرات می شود...
بين چهار کارمند دفتر مشاور املاک «پرمير پراپرتي»، رقابتي در جريان است. به نفر اول يک کاديلاک مي رسد و به نفر دوم يک سرويس کارد و چنگال و دو نفر آخر هم اخراج!...
"هتکلیف" برادر ناتنی "کتی ارنشاو" است اما او برای "کتی" نیمه دیگر اوست.وقتی آنها مجبور می شوند از هم جدا شوند "هتکلیف" قصد انتقام می کند و...
با دوبله فارسی
وقتی "جیک لو" شاهد یک قتل می شود خود را بین دو تن از مافیای مواد مخدر گرفتار می بیند.پلیس در محافظت از او کم کاری کرده و تنها کسی که به او اعتماد دارد "رایان" افسر پلیسی است که او را یاد پدرش می اندازد.برای تبرئه خود آنها تصمیم می گیرند با مافیا مبارزه کنند...
تام کریک، یک معلم دبیرستانی درس تاریخ، در برقراری ارتباط با همسرش و حتی کلاس درسش مشکل دارد. او این ریسک را می پذیرد تا درباره دوران جوانی اش داستانی را برای دانش آموزانش تعریف کند. زخم های عاطفی ای که در گذشته برداشته و هم اکنون روابطش با دیگران را تحت تاثیر قرار داده است...
روجا دختری است که در یک روستا زندگی می کند و خواهرش در آستانهی ازدواج با مردی می باشد که از شهر آمده است. اما آن مرد بجای ازدواج با خواهرش تصمیم میگیرد با خود روجا ازدواج کند و به کشمیر بروند تا شغلی برای خود دست و پا کند. اما در کشمیر گروهی شبه نطامی آنها را می ربایند...