«ديويد شاين» (کيوساک) مي خواهد نمايش نامه اي را روي صحنه ببرد، ولي سرمايه ي لازم را ندارد و مجبور است به سردسته ي يک باند تبهکار متوسل شود که مي خواهد محبوبه ي سبک مغزش، «آليونيل» (تيلي) را روي صحنه ببيند. «چيچ» (پالمينتري)، محافظ «آليو» هم بايد در تمام مدت تمرين هم راه «ديويد» باشد و «ديويد» آرام آرام پيشنهادهاي سازنده اي درباره ي نمايش نامه از «چيچ» دريافت مي کند...
«ماريو» (ترويزي)، پستچي ساده و کم بضاعتي در يک جزيره ي مديترانه اي است که زندگي اش به واسطه ي آشنايي با «پابلو نرودا» (نوآره)، شاعر شيليايي تبعيدي دگرگون مي شود. پس از رفتن «نرودا» از محل، «ماريو» که ذوق شعري در خود کشف کرده و چشمش بر زيبايي هاي شاعرانه ي محيط و مردمان پيرامونش باز شده، وارد فعاليت هاي سياسي مي شود...
فرانک جوان و دوستانش ایده ای به سرشان میزند. آنها تصمیم می گیرند به شهر بزرگ بروند و چندتا زن خیابانی استخدام کنند تا با آنها خوش بگذرانند. اما همه چیز به سادگی پیش نمی رود و سرانجام با زنی آشنا می شوند که آنها را به خانه می رساند. آن زن در خانه درختی فرانک می ماند و پدر فرانک که مجرد است فکر می کند او معلم فرانک است و...
گروهی از بچه های دبیرستانی نمیخواهند به کمپ تابستانی که والدین شان برای آنها انتخاب کردند بروند و در نتیجه کمپ خود را راه اندازی میکنند ....
دریل مردی با اخلاق بچه گانه است که نبوغ عجیبی در اختراع وسایل ، از مواد دور ریختنی دارد. زمانی که او موفق به ساخت یک لباس ضد گلوله می شود، تصمیم می گیرد از قابلیتهایش برای تبدیل شدن به یک ابرقهرمان استفاده کند...
يک گروه ناموفق راک به نام «لون رينجرز» تصميم مي گيرند گرداننده هاي ايستگاه محبوب راديويي شان، KPPX را به گروگان بگيرند و از آنان بخواهند نوارشان را پخش کنند...
فیلم داستان دو معشوق را روایت می کند. "پرم" و "نیشا" .برادر و خواهر بزرگ آنها ازدواج کرده اند. پس از اینکه آنها اولین فرزند خود را به دنیا می آورند، بزرگترها تصمیم می گیرند "پرم" با دختری مانند او ازدواج کند. او و "نیشا" به آرامی عاشق یکدیگر شده و...
داستان با "اسپنکی" آغاز می شود.او رئیس کلوپی متشکل از پسرهای مدرسه ای از تمام محله است.بهترین دوست او "آلفالفا" به عنوان راننده مسابقات رانندگی سالانه کلوپ انتخاب شده است.اما وقتی مراسم معرفی او انجام می شود،"آلفالفا" ناپدید می شود و...