با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
نیکلاس انجل، از پلیسهای برتر لندن است که بدلیل توطئه همکارانش به شهر کوچکی منتقل می شود. در ابتدا همه چیز آرام است اما پس از رخ دادن یک قتل او به همه چیز مشکوک می شود و به کمک همکار چاقش دنی بارتمن، به دنبال کشف راز ماجراست.
«جک» و «ماریون» تصمیم گرفته اند با سفر به پاریس از نو به رابطه شان استحکام بخشند، در حالی که پاریس شهر پدر و مادر ماریون و همینطور دوست پسرهای سابق او است...
با زیرنویس چسبیده
«دنیل» مرد جوان نجیبی است که بتازگی با «جین» ازدواج کرده و هنوز در خانه ی پدرش زندگی می کند. بعد از مرگ پدرش، ترتیب دادن مراسم خاکسپاری با او می باشد. اما این مراسم آنطور که انتظار می رود برگزار نمی شود…
نوربیت در دوران نوزادی از اتومبیلی به بیرون پرت شده و مک یک رستوران چینی به اسم آقای وانگ او را به فرزند خواندگی قبول کرده است . او در دوران جوانی مجبور می شود با دختر بسیار چاق ، عصبی و مستبد به اسم راسپوتیا ازدواج کند . در ادامه نوربیت با دوست دوران کودکی اش که دختری زیبا به اسم کیت ویلیامز است آشنا شده و به او علاقمند می شود . از سوی دیگر کیت نامزدی ثروتمند و خوش تیپ به اسم دیون دارد اما بتدریج که وقت بیشتری را با نوربیت می گذارند به او علاقمند می شود.
الکس فلچر که بیست سال پیش خواننده موفق یک گروه موسیقی پاپ بوده، اکنون محبوبیت سابق را ندارد. در ادامه کریس، مدیر برنامه های او به وی خبر می دهد که یک خواننده جوان و پرطرفدار پیشنهاد داده که الکس در آلبوم بعدیش با او همکاری کند اما به شرطی که الکس بتواند تا هفته آینده یک ترانه برای این آلبوم بنویسد...
با زیرنویس چسبیده
سه آهنگساز معلول یک گروه موسیقی تشکیل داده و از نویسنده ای مشهور درخواست می کنند درامزن آنها شود.او به گروه پیوسته و شروع به کنترل آنها می کند...
یک پدر که مشکلات روانی دارد بعد از اینکه از موسسه روانی خارج میشود تلاش میکند که دخترش را متقاعد کند که جایی در حومه شهر یک بسته طلای اسپانیایی دفن شده است...
فیلم داستان نویسنده ضد زنی است که مجبور می شود در عوض همکار قدیمی و تنها دوستش با یک طراح زن جدید همکاری نزدیکی داشته باشد و...
دهه 80، در کشور انگلستان پسر جوانی به نام ویل پرادروف در میان گروهی مذهبی که دور از اجتماع زندگی میکنند بزرگ میشود. در این گروه تلویزیون و موسیقی شدیدا ممنوع است اما هنگامی که ویل برای اولین بار فیلمی به نام «رامبو : اولین خون» را میبیند، افکارش کاملا دگرگون میشود و تصمیم میگیرد به همراه یکی از اشرار مدرسه به نام لی کارتر به ارتش ملحق شود تا حماسه رزمی خود را بسازد.
«جينا» (راسل) پيشخدمت رستوران است. او زندگي زناشويي بسيار ناموفقي دارد، با اين همه باردار است. پس از آشنايي با «دکتر پوماتر» (فيلين) زندگي او کاملا عوض مي شود...