فیلم در مورد دو بازیگر بیکار به نام های «ویتنیل» و «ماروود» تصمیم می گیرند شهرشان را ترک کنند و برای تعطیلات به دهکده ای بروند که...
"جان پرستون" ماموری بریتانیایی است که ماموریت دارد از انفجار بمبی هسته ای در کنار یک پایگاه آمریکایی در انگلیس جلوگیری کند. روسها امیدوارند این اتفاق رابطه گرم دو کشور را از بین ببرد و...
با زیرنویس چسبیده
غريبه اي مرموز به نام «لوييس سايفر» (دنيرو)، از کارآگاه خصوصي، «هري انجل» (رورک) مي خواهد تا مردي به نام «جاني فيوريت» را پيدا کند. اما ادامۀ تحقیقات باعث روشن شدن حقایق غیرمنتظره ای میشود...
داستان واقعی یک مکاتبات تجاری فرا اقیانوس اطلس درباره کتاب های مستعمل که به یک دوستی نزدیک تبدیل شد...
زنی به نام لیندا (کیتاین) به انجمنی که دوستش براندون در آن عضو است و انجمن اویجا نامیده می شود علاقه مند می شود، اما غافل از اینکه این انجمن وحشتناکترین تجربه عمرش می شود...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
با زیرنویس چسبیده
یک زوج سالخورده بریتانیایی با استفاده از دستورالعملی که توسط دولت چاپ شده است، پناهگاهی برای خود ساخته و آماده حمله هسته ای قریب الوقوع می شوند اما نمی دانند ماهیت جنگ از زمان خاطرات عاشقانه جنگ جهانی دوم آنها تغییر کرده است...
با زیرنویس چسبیده
یک مربی با یک گذشته نامعلوم سوار بر قطار وارد شهر کوچکی می شود پس از طی ماجراهایی مربیگری تیم بسکتبال دبیرستان شهر به عهده میگیرد و آنها را تبدیل به یک مدعی برای قهرمانی می کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
پنجاه سال از زمانی که «الن ریپلی» امتحانات سخت خود برای اثبات بی گناهی اش را داده می گذرد و سفینه ی نجات حامل وی، که او را در حالت خلسه در خود نگاه می داشت و به صورت سرگردان در فضا چرخان بود، دریافت می شود. بر روی کره زمین هیچ کس داستان وی در مورد وجود آدم فضایی در سیاره ی LV-426 را باور نمی کند. اداره ای که با نام «کمپانی» شناخته می شود، گروهی را مامور می کند تا به LV-426 بروند و صحت این مطالب را بررسی کنند. پس از مدتی تمامی ارتباطات با گروه فرستاده شده قطع می شود و Company اِلن ریپلی و گروهی از سربازان بسیار حرفه ای را برای بررسی و نجات گروه قبلی به LV-426 می فرستد.
با زیرنویس چسبیده
پدر و نامادري دختر نوجواني به نام «سارا» (کانلي)، او را در خانه گذاشته اند تا از برادر نوزادش «توبي» (فراود) مراقبت کند. گروهي جن با استفاده از اين فرصت، «توبي» را مي ربايند، و سر دسته شان، «جارت» (بويي)، به «سارا» مي گويد که فقط سيزده ساعت فرصت دارد تا از هزار تويي که به شهر اجنه مي رسد، بگذرد اگر موفق نشود، برادرش هم جن خواهد شد.