زندگی همسر یک مجری و سرگرم کننده معروف، ۱۲ سال است که در خوشبختی سپری می شود. اما یک اشتباه باعث می شود که همه چیز برای او به هم بخورد. وقتی متوجه می شود که علت واقعی سقوط اش چیز دیگری بوده، تصمیم به گرفتن انتقام می گیرد.
یوسف، دانشجوی با استعداد و باهوش دانشگاه و یامور دختری با اعتماد به نفس، صادق و دوست داشتنی است که در یک دانشگاه درس میخوانند. یامور، تنها دختر خانواده اش است و بسیار وابسته به پدرش است. یوسف که همیشه مخفیانه برای تامین هزینه خانواده اش بعد از دانشگاه کار میکند، یک روز هنگام کار از حال میرود. بعد از معاینه پزشکان مشخص میشود که رگ های قلب او گرفته است و باید فورا عمل شود. مادر یوسف که سونا نام دارد برای اینکه خرج عمل را بدهد، برای پس گرفتن پولش از صدری، که قبلا برای ثبت نام یک خانه آن پول را به او داده بود، میرود، اما نمیداند که صدری ورشکست شده و قصد دارد خودش را بکشد. وقتی سونا از او پولش را پس میخواهد او حاضر میشود پول را پس دهد اما به شرطیکه او را بکشد تا به او بیمه عمر تعلق بگیرد و زندگی دخترش بعد از مرگ او تامین شود. صدری که خیلی دخترش یامور را دوست دارد و به فکر او است به سونا میگوید “تو پسرتو نجات بده منم دخترمو” و به این شکل دست سرنوشت یامور و یوسف را بهم میرساند…
کاساندرا بودن، مهماندار هواپیما، پس از گذراندن شبی در دبی خود را در هتل در کنار یک جسد میبیند. به دلیل ترسش از تماس با پلیس تصمیم میگیرد به روی خودش نیاورد و خیلی عادی صبح ان روز را همراه با بقیه مهماندار ها و خلبان ها به فرودگاه می رود اما حالا مامور افبیآی بع سراغ او می آید.
گروهی از شخصیت های منحصر به فرد که هر یک صاحب پس زمینه ی فرهنگی و اجتماعی متقاوتی هستند، در شهر پر جنب و جوش و زیبای استانبول در شرایط غافلگیر کننده و هیجان انگیزی با یکدیگر ملاقات می کنند، برخی از این دیدار ها بر اثر شانس و برخی دیگر بر اثر قدرت اراده می باشد...
یک معلم، پیچیدگی ها و عواقب یک رابطه سودجویانه میان یک معلم جوان در یک دبیرستان تکزاس به نام کلیر ویلسن و یکی از دانشآموزانش به نام اریک واکر را میسنجد.
زندگی سه زنی که دنیاهای متفاوتی برا خودشون دارند با یک آتش سوزی به هم متصل میشه. جمره مورد خشونت شوهرش قرار می گیرد و تلاش می کند همراه دخترش نجات پیدا کند، رویا با حقایق زندگی رو در رو میشه، و چیچک باید به زودی به خودش بیاد و یه کارایی برای خودش انجام بده…
داستان این سریال که در دهه شصت میلادی اتفاق میافتد ، پر از رمز و راز و تعلیق است. ماجرای شخصیت برجسته پارانرمال ، دکتر رفعت اسماعل که یک متخصص خون است را به تصویر میکشد که خود را با یکسری اتفاقات فوق طبیعی روبرو میکند و…
سوفیا کار جدیدی را برعهده میگیرد که باید یک خانه قدیمی را مدرنیزه کند، جایی که با تکنیسین آیتی به نام مکس ملاقات میکند و یک بازی غیرقابل پیشبینی بین آنها شروع میشود. در آغاز همه چیز عادی پیش میرود اما وقتی که بازی ادامه پیدا میکند، عواقبش کمی فراتر از حد انتظار پیش میرود.
داستان در مورد زنی ۲۰ ساله و مردی ۴۰ ساله است که هر دو بار سنگینی را در زندگی به دوش می کشند و با سختی های زیادی دست و پنجه نرم می کنند . دیدار این دو فرد با هم ماجرایی تازه برایشان رقم خواهد زد و …