در این سریال Greg kinnear بازیگر نقش اصلی است. او کاراکتر Keegane Diane را بازی می کند که یک وکیل است و درگیر پرونده های جنایی می شود. او در زندگی شخصی خودش مشکلاتی دارد و نمی تواند مرزی بین زندگی شخصی و شغلی اش بگذارد و همین برایش مشکل ساز می شود.
فردی پس از چندین سال خدمت برای ارتش ، به فلوریدا اعزام می شود تا رهبری گروهی نا کارآمد را بر عهده بگیرد ، “کویین بیگل” نویسنده و “مارک راس” و “کیث دیوید” تهیه کنندگان این سریال هستند…
داستان راجع به دو تا سازنده موفق بازی های کامپیوتری به اسم وارنر و الی است که با هم زندگی میکنند و زندگی خوبی رو دارند. ولی این زندگی خوب بزودی و بعد از اینکه پدرهاشون تصمیم می گیرن به خونه این دو تا اسباب کشی کنن عوض میشه...
بعد از مرگ “Ichabod Crane” در حین یکی از ماموریتهای ژنرال جرج واشنگتن در سال ۱۷۸۰، در سال ۲۰۱۳ از مرگ بر میگردد و بیدار میشود، وی تنها فردی نیست که از مرگ برگشته، مرد اسبسوار بیسر، که توسط “Ichabod Crane” سر وی از تنش جدا شده بود به زمان حال بر میگردد و شروع می:کند به قتلهای شبانه، حال “Ichabod” بایستی با کلانتر “ابی میلز” همکاری کند و...
نریمان و شناسی از دوران بچگی با هم دوست بودن حتی با هم به مدرسه می رفتن در دوران دانشگاه هم با هم بودن این دو همدیگه رو دوست داشتن ، پدر نریمان هم به همه گفته بود که یک روزی اینا با هم ازدواج می کنند. تا اینکه ماجد فرزند یکی از سرمایه داران ترکیه عاشق نریمان میشود و…
سريال در آينده و جایی اتفاق میافتد که سازمان پليس از ربات های شبه انسانی در انجام ماموريت ها کمک ميگيرد. داستان سریال در سال 2048 میلادی از جایی آغاز میشود که بعد از حمله بسیار شدیدی که به اداره پلیس شده مامور پلیسی به نام JOHN KENNEX (با بازی Karl Urban) بعد از 17 ماه از کما خارج شده و متوجه میشود که علاوه بر اینکه دوست و همکارش ANNA MOORE(با نقش آفزینی Mekia Cox) از دست داده یک پای او نیز قطع شده و به جای آن عضو مصنوعی دیجیتالی با فناوری بالا به او پیوند داده شده است... این سریال توسط جی. اچ. وایمن برای برادران وارنر و بد روبات خلق شده است. جی. اچ. وایمن،جی. جی. آبرامز و برایان بورک هر سه کارگردانان این سریال هستند.
سریال فالووینگ در مورد یه مامور اف بی آی(با بازی کوین بیکن) که مدتها پیش یک قاتل زنجیره ای(با بازی جیمز پیورفی) مخوف رو دستگیر می کنه اما به نحوی این قاتل موفق میشه از درون زندان به کارهای خودش ادامه بده و شبکه طرفدارهاش رو که به شدت مطیع و فرمانبردار او هستند، هدایت کنه…
“مارتین” نمی تواند دل پسرش را بدست می آورد . “جیک” لال است و نمیگذارد هیچکس ، حتی پدرش او را لمس کند . اما وقتی در سریال این اتفاق می افتد ، عقده ی فکری و روحی “جیک” نسبت به عدد ۳۱۸ که هیچ توضیحی هم برای آن وجود ندارد ، از طریق اتفاقاتی که در سراسر جهان برای مردم می افتد ، آشکار میشود …
در روز ۲۱ مارس ۱۹۶۳ زندانی ها و نگهبانان زندان آلکاتراز به طرز اسرار آمیزی ناپدید شدند. دولت برای طبیعی جلوه دادن مساله اعلام کرد که زندان به خاطر شرایط نامناسبش تخلیه و تعطیل شده است، اما یک واحد مخفی را مامور پیدا کردن زندانی ها کرد. اکنون در زمان حاضر، زندانی ها دوباره بازگشته اند، در حالی که به نظر میرسد گذر زمان بر آنها تاثیری نداشته و خودشان هم نمی دانند در این چند دهه کجا بوده اند...
دختری بنام «جس»، بعد از جدا شدن از دوست پسر سابقش، برای بازیافتن روحیه اش به مکانی تازه برای زندگی احتیاج دارد. از این رو به خانه ای می رود که سه مرد مجرد مستاجران آن هستند. گرچه این سه مرد ابتدا با رفتارهای غیر معمول جس روبرو می شوند، اما تصمیم میگیرند به او کمک کنند تا دوباره خودش را پیدا کند...