در روز ۲۱ مارس ۱۹۶۳ زندانی ها و نگهبانان زندان آلکاتراز به طرز اسرار آمیزی ناپدید شدند. دولت برای طبیعی جلوه دادن مساله اعلام کرد که زندان به خاطر شرایط نامناسبش تخلیه و تعطیل شده است، اما یک واحد مخفی را مامور پیدا کردن زندانی ها کرد. اکنون در زمان حاضر، زندانی ها دوباره بازگشته اند، در حالی که به نظر میرسد گذر زمان بر آنها تاثیری نداشته و خودشان هم نمی دانند در این چند دهه کجا بوده اند...
دختری بنام «جس»، بعد از جدا شدن از دوست پسر سابقش، برای بازیافتن روحیه اش به مکانی تازه برای زندگی احتیاج دارد. از این رو به خانه ای می رود که سه مرد مجرد مستاجران آن هستند. گرچه این سه مرد ابتدا با رفتارهای غیر معمول جس روبرو می شوند، اما تصمیم میگیرند به او کمک کنند تا دوباره خودش را پیدا کند...
داستان سریال تو سال ۲۱۴۹ شروع میشه . جایی که بشر یکی از سیاه ترین دوران زندگی خودش روی زمین رو میگذرونه و نسل انسان بشدت با خطر انقراض روبرو هست. اما با پیشرفتِ علم در اون دوران، دانشمندان پورتالی رو ساختن که اجازه ی سفر به ۸۵ میلیون سال قبل و در دوران ماقبل تاریخ رو میده . این سفرِ پرخطر آخرین امیدِ بشر هست برای جبران و برگردوندن اشتباهی که باعث اون دوران تاریک در سال ۲۱۴۹ شده...
داستان سریال راجع به پسری به اسم جیمی چنس هست که وضع زندگی مناسبی نداره و باپدرش آب استخر مردم رو تمیز می کنه. یک شب به طور اتفاقی با دختری آشنامیشه و فردای اون روز متوجه میشه که اون دختر یه قاتل زنجیره ای فراریه.وقتی به ملاقات او توی زندان میره میفهمه که اون حامله شده. حالا قراره یهعضو جدید به خانواده چنش اضافه بشه. خانواده اش تمایلی ندارن اما اوناسرار داره که بچه رو بزرگ کنه...
"کریستوفر چنس" متخصص امور امنیتی، محافظ و کارآگاهی خصوصی می باشد، که با قرار دادن خود به عنوان سپر انسانی از مشتریان خود در مقابل ترور محافظت می کند. او به طور محسوس یا غیر محسوس مشتریان خود را که قرار است هدف ترور قرار بگیرند دنبال کرده و یا خود را در موقعیت آنها قرار می دهد و در لحظه ترور با زیرکی وارد عمل می شود و فرد یا افراد اجیر شده را از میان برمی دارد. او با دفتری خصوصی که توسط همکارش "وینستن" اداره می شود همکاری می کند و فردی مرموز و زیرک به نام "گوررو" با هنرنمایی "جکی ارل هیلی" نیز برای یافتن افرادی که در پشت پرده این ترور ها قرار دارند به او کمک می نماید. "کریستوفر چنس" با بازی “مارک ولی” مهارت “جک بائر”(۲۴) ، شوخ طبعی “جفری داناوان” (Burn Notice ) و خوش تیپی "جیمز باند " را یکجا دارد.
سریال Glee درباره ی یک باشگاه رقص دبیرستانی و در واقع یک کپی تلوزیونی و البته احتمالا موفق تر، از مجموعه فیلمهای High School Musical یا Bring It On است.شبکه ی تلوزیونی FOX از بهار گذشته به تبلیغ و معرفی این سریال پرداخته و کلیپها و تصاویر زیادی نیز پیش از شروع پخش آن، در اینترنت و تلوزیون منتشر شده بود. در این سریال همچنین از ستاره ی های موسیقی و رقص وآهنگهای معروف ومحبوب زیادی استفاده شده و بخاطر ویژگی های خاص و جذابش مورد تحسین منتقدان قرار گرقته.
فکر کنین که یه تکنولوژی اختراع بشه که بتونه ” هویت ” و ” شخصیت ” قدیمی آدمها رو به طور کامل پاک کنه و در عوض هر بار به اونها ” شخصیت جدیدی ” بده ، شخصیتی که از هر لحاظی کامل و بدون نقص باشه و بتونه هر کاری که به منظورش ساخته شده رو به نحو احسن انجام بده و بعدش هم که کارو انجام دادن ، دوباره مثل هارد کامپیوتر پاک بشن و یک شخصیت دیگه بشه بهشون داد . حالا فرض کنین که این تکنولوژی در اختیار سازمانی مخفی قرار گرفته و این سازمان از افراد زندانی و یا داوطلب برای این امور استفاده میکنه. داستان اصلی سریال ، حوادثی رو که برای یکی از این افراد که به جای اینکه 5 سال به زندان بره قبول کرده که 5 سال برای این سازمان کار کنه ، و اسمش هم ( اکو ) هست رو برامون تعریف میکنه.....
دکتر کال لایتمن، در رشته زبان بدن (Body Language) درس میدهد. وی از سوی مقامات دولتی، در تحقیقات بسیاری، پیشنهاد کار دریافت میکند. کارش هنگامی که پلیس و دیگر ارگان ها کاری از دستشان برنمی آید، نمایان میشود. وی برای کارهایش تیم خود را، خودش تشکیل میدهد...
داستان سریال در مورد یک مامور زن FBI است که مجبور شده با یک دانشمند و پسرش همکاری کند، تا در مورد جنایت های پیچیده ای که ظاهرا مسائل ماورای طبیعی در پشت آنهاست تحقیق کنند...
به شرکت کنندگان در این مسابقه، یک دروغ سنج وصل میشود و در حالی که در مقابل تماشاگران قرار گرفته اند، از آنها سوال های سخت و چالش برانگیز پرسیده میشود. برنامه ای ۲۱ سوالی که شرکت کنندگان باید ۲۱ سوال را با حقیقت پاسخ دهند. سوالاتی که کاملا شخصی می باشد. کسی که به ۲۱ سوال به درستی پاسخ دهد پانصد هزار دلار برنده می شود. مسابقه ای پر از هیجان و استرس …