داستان یاز را روایت می کند که به رویای پدرش چسبیده و سعی می کند آن را در استانبول، جایی که برای تحصیل به آنجا آمده، محقق کند.
شهر تاسمانی Deadloch، دهکدهای ساحلی ، وقتی مردی محلی در ساحل پیدا میشود، دچار لرزش میشود. دو کارآگاه زن برای حل این پرونده دور هم جمع می شوند، گروهبان ارشد محلی، دالسی کالینز ، بازپرس ارشد ادی ردکلیف به همراه پاسبان جوان ترشان، ابی. در حالی که شهر برای راه اندازی جشنواره زمستانی سالانه هنر، غذا و فرهنگ آماده می شود، این سه نفر باید اختلافات خود را کنار بگذارند و برای یافتن قاتل با یکدیگر همکاری کنند.
داستان رنگارنگ زنی به نام نشه و خانواده اش که تحصیل پزشکی را رها کرده و ازدواج کرده و صاحب فرزند شده و پس از بزرگ شدن بچه ها با استفاده از عفو به مدرسه بازگشتند.
دو نوجوان بی خواب هنگام فرار به رصدخانه نجوم مدرسه خود رابطه خویشاوندی پیدا می کنند. گانتا ناکامی که شبها نمیتواند بخوابد، در کلاس بداخلاق است و نزد همکلاسیهایش محبوبیتی ندارد. او متوجه می شود که رصدخانه مدرسه، که زمانی توسط باشگاه نجوم منحل شده استفاده می شد، ممکن است مکان مناسبی برای چرت زدن باشد - اما او تنها نیست. ایساکی ماگاری، همکار بی خوابی، مایل است رصدخانه را با ناکامی به اشتراک بگذارد، و دوستی بین آن دو آغاز می شود زیرا آنها بر سر غیر محتمل ترین چیزها پیوند می خورند. شایعات تاریک در مورد اتفاقاتی که برای اعضای باشگاه نجوم رخ داده است، مردم را از رصدخانه مدرسه دور می کند، و این همان چیزی است که آن را به پناهگاهی عالی برای ناکامی و ماگاری تبدیل می کند تا استراحت بسیار لازم را داشته باشند. متاسفانه هیئت علمی مدرسه نمی تواند اجازه استفاده غیرمجاز از آن را بدهد. اما اگر یک باشگاه نجوم جدید وجود داشت، شاید این دو بی خوابی می توانستند جایی برای خواندن خانه داشته باشند!
بک بازیگر بلند پرواز به همراه خواهرش سعی می کنند تا جایگاه خودشان را در دنیا پیدا کنند، در حالیکه باید با احساساتشان نسبت به برادر ۱۳ ساله ی خود که یک شبه در اینترنت معروف شده است دست و پنجه نرم کنند...
هایاتو پس از به ارث بردن کافه شکست خورده مادربزرگ مرحومش، آن را به عنوان یک مزاحم می بیند و قصد دارد آن را با پولی سریع بفروشد. تا اینکه متوجه می شود پنج دختر زیبا در آنجا اقامت دارند! وقتی از او التماس میکنند که کافه را باز نگه دارد، هایاتو با اکراه تسلیم میشود. آیا او میتواند در حالی که زندگی با این زنان سرکش را یاد میگیرد، مغازه کنار دریا را مدیریت کند؟
لیزا لونا یک بیگانه است که می خواهد با اولین نگاهش زمین را نابود کند. اما این سیاره چیزهای خوب زیادی دارد و حیف است که آن را بررسی نکند. بنابراین، زمین از نابودی در امان می ماند و بیگانه شروع به پرسه زدن در اطراف مکان ها می کند. به زودی، لیزا به یک کافه گربه سر میزند، جایی که با موجوداتی روبرو میشود که فراتر از درک او هستند.
یک دختر تنها و غمگین کلاس پنجمی هدف قلدری و متلک بی امان همکلاسی هایش قرار می گیرد - یعنی تا زمانی که یک بچه جدید به صحنه می رسد. تاکادای دوستانه به همان اندازه که خوش نیت است نادان است، اما به نوعی توانایی جادویی را دارد که شروع به بیرون کشیدن "گریم ریپر" نیشیمورا از پوسته اش کند. وقتی دانشآموزان دبستانی تمام لذت تابستان دوران کودکی را با هم تجربه میکنند - از رفتن به استخر گرفته تا چیدن گل آفتابگردان تا تماشای آتشبازی - یک دوستی غیرعادی شکوفا میشود!
مردی با 13 فوت قد که فرار می کند تا زیبایی ها و تضادهای دنیای واقعی را تجربه کند، موقعیت های ناخوشایند را پشت سر می گذارد و با اسطوره خود به نام قهرمان روبرو می شود.
پگی، یک معتاد سابق، که پس از مرگ مادر محبوبش که با او در شهر کوچک صحرایی یوکا ولی، کالیفرنیا زندگی می کرد، تصمیم می گیرد شروعی جدید داشته باشد، تصمیمی می گیرد که زندگی را تغییر دهد تا یک محقق خصوصی شود...