نوجوانی ماجراجو به نام ابیگیل در شهری زندگی میکند که مرزهای آن سالها پیش به دلیل همهگیر شدن یک بیماری مرموز بسته شده است. پدر ابیگیل که یکی از مریضان بود ، وقتی که ابیگیل شش سالش بود وی را به مکانی نامعلوم بردند. در این بین هنگامی که ابیگیل تصمیم میگیرد به جستجوی پدرش بپردازد ، درمییابد که شهرشان پر از سحر و جادو است. او پس از این ماجرا پی به تواناییهای جادویی خود نیز میبرد و…
ندارد
خیلی کم
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه